هولدرلین در ۲سالگی پدر را از دست داد و زیر نظر مادر و مادربزرگش تربیتی مذهبی و خداپرستانه یافت و پس از پایان تحصیلات دبیرستانی، بنا به خواست مادر به تحصیل در رشته علوم الهی پرداخت تا کشیش شود و در ۱۸سالگی به مؤسسه مذهبی توبینگن وارد شد. در آنجا بود که با هگل و شلینگ آشنا شد. در سال ۱۷۹۲ از مدرسه بیرون آمد درحالیکه در وجودش عرفان و الوهیتی آمیخته با احساسی مربوط به عالم انسانیت و عالم مادی بهوجود آمده بود. از شیلر تأثیر پذیرفت و با شیلر، گوته و فیخته دوستی و آشنایی داشت.
در اشعار هولدرلین تمایل به فرهنگ و زیبایی کلاسیک قدیم و دنیای کهن با صور ذهنی و اضطرابهای رمانتیک آمیخته و حسرت قرنی طلایی و عطش برای اشتراک معنوی بشر در آنها آشکار است. قالب اشعار هولدرلین گاه منظم و گاه در قالب شعر آزاد است. آثار هولدرلین تا یک قرن ناشناخته ماند و پس از آنکه نیچه و سنژورژ آنرا ستودند، از گمنامی و ناشناختگی بیرون آمد و مسلم شد که در عصر او تنها گوته توانسته تا این حد به عمق الهامات شاعرانه دست یابد.
هگل برای تمام علاقهمندان به فلسفه در جهان نامی آشناست. او نیز در ۱۷۷۰ در اشتوتگارت بهدنیا آمد. وی در دانشگاه توبینگن با هولدرلین و شلینگ همکلاسی بود. شلینگ از نظر فکری زود شکفت درحالیکه هگل دیر به بار نشست. بنابراین فلسفه هگل نیمنسل پس از فلسفه شلینگ آمد و بسیار تحتتأثیر آن بود. هگل در دوران زندگیاش به کارهای مختلفی پرداخت، از تدریس خصوصی گرفته تا سردبیری روزنامه و مدیریت مدرسه و سرانجام استادی دانشگاه، ابتدا در هایدلبرگ و سپس در برلین.
هگل بسیار پرکار بود و آثار مهمی از او باقی مانده است که ازجمله تأثیرگذارترین آثارش میتوان از این کتابها نام برد: پدیدارشناسی ذهن، علم منطق، فلسفه تاریخ و فلسفه حق. نخستین کتابی که هگل منتشر کرد درباره تفاوت فلسفه فیخته و فلسفه شلینگ بود و فلسفه خود او را نیز تا اندازهای میتوان ترکیبی از این دو دانست. پارهای از افکار هگل پس از او نقش مهمی در تفکر غربی ایفا کرده است. در نظر هگل، روح زمانه کار هر هنرمند خلاق را فرامیگیرد. آثار آهنگساز بزرگی چون بتهوون که دوران کارش دوران گذر از کلاسیسیسم به رمانتیسم را شامل میشود، در هیچ دوره دیگری نمیتوانست پدید آید، چراکه مستقر در زمان و جزو فرایند تاریخ است.
نیچه پس از خواندن کتابی درباره رمانتیکها نوشته ناقدی دانمارکی بهنام گئورگ براندس، نوشته بود که رمانتیسیسم آلمانی را باید در موسیقی جستوجو کرد و نه در ادبیات، چراکه وعدههای رمانتیکها که در ادبیات تحقق نیافته بود در موسیقی به نتیجه رسید. برای هنرمندی که درست همروزگار نخستین رمانتیکها بوده و بهشدت از روحیه دوران تأثیر گرفته بود، یعنی بتهوون، جای تردید نبود که هنر بیانگر عظمت روح انسان است و هر هنرمند در آثار خود از زبان «انسانیت» سخن میراند. بتهوون نیز در ۱۷دسامبر سال۱۷۷۰ در شهر بن آلمان دیده به جهان گشود. پدرش «یوهان وان بتهوون» اهل هلند (فلاندر آن زمان) بود و مادرش «ماگدالِنا کوِریچ وان بتهوون» تبار اسلاو داشت. وی بهعنوان بزرگترین موسیقیدان تاریخ در دوران کلاسیک و آغاز دوره رمانتیک بهشمار میرود.
بتهوون یکی از موسیقیدانان برجسته آلمانی بود که بیشتر زندگی خود را در وین سپری کرد. وی یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای موسیقی در دوران کلاسیک و آغاز دوره رمانتیک بود. بتهوون بهعنوان بزرگترین موسیقیدان تاریخ همیشه مورد ستایش قرار گرفته است. آوازه او موسیقیدانان، آهنگسازان و شنوندگانش را در تمام دوران تحتتأثیر عمیق قرار داده. در میان آثار شناخته شده وی میتوان از سمفونی نهم، سمفونی پنجم، سمفونی سوم، سونات پیانو پاتتیک، مهتاب و هامرکلاویر نام برد.
مرکز فرهنگی شهر کتاب برنامهای بهصورت مجازی برای معرفی بیشتر این ۳نابغه برجسته آلمان تدارک دیده است که بهزودی در فضای مجازی مربوط از زبان و قلم صاحبنظران منتشر میشود و علاقهمندان میتوانند با دوران طلایی فلسفه، موسیقی و شعر آلمان بیشتر آشنا شوند.