در خبرها از لحن عجیب یکی از امامان جمعه شهری شمالی مطالبی نقل شده است که جای شگفتی و تامل دارد.
خبرهای انتشار یافته از رسانه ها حاکی از جمله تهدید آمیز ایشان از تریبون نماز نسبت به یک خبرنگار محلی دارد.
آنچه در این سخنان جالب آمد لحنی بود که بیان شد و صاحب تریبون از گل گرفتن دهان و انداختن جنازه بر زمین گفت و اینکه بعدها کسی هم اعتراض نکنید !
از اصل ماجرا اگرچه خبری نداریم اما این ترش رویی چنان از آن جایگاه که مقدسش می خوانند و برای بیان درد و رنج مردمان و واسطه حکومت با آنان و شنیدن واقعیت ها در حکمرانی عدالتخواهانه است چندان روا و جایز نبوده و نیست هر چند که این سال ها از آنچه انگونه که باید باشد، فاصله بسیار افتاده است!
در چنین شرایطی که جامعه در التهاب است و از هر سو سوظن ها و بی اعتمادی و بی اعتباری فراگیر و دل ها با حس واگرایانه تحریک و سرمایه های اجتماعی در تهدید است چه ضرورتی برای گزینش اینگونه صاحبان احوال و سخن و بانیان افتراق است.
آنچه از این جایگاه انتظار است خویشتن داری و نشانه آفرینی رحمت و گفتمان سازی صبورانه است نه خشم و نفرت پراکنی و نا پرهیزی در احوال و رفتاری که هزینه های بسیار بر حکومت و ملت تحمیل می کند.
اینک اما تا دیر نشده یکی پیچ این تریبون را ببندد تا آشفته حالی فراگیر نشده!