خشی از گفتگوی تاجگردون را در ادامه میخوانید؛
– موضوع اعتبارنامه شما به مهمترین حاشیه مجلس یازدهم تبدیل شده، از چه زمانی این فضا علیه شما شکل گرفت؟
پیش از زمان ثبت نام انتخابات مجلس یازدهم و بررسی صلاحیتها این بحثها شروع شد. ریشه بسیاری از این مسائل هم محلی است. در مرحله بررسی صلاحیتها بیانیهای از سوی دیدبان شفافیت و عدالت صادر و گفته شد که شورای نگهبان تحت فشار قرار گرفته است. رسانههای بیگانه، صدای آمریکا، بیبیسی و ایران اینترنشنال هم مسائلی در این باره گفتند که فلانی به شورای نگهبان رشوه داده، من همان زمان به منتقدین داخلی گفتم درست نیست اینها را میگویید و به خاطر زدن من نهادهای نظارتی را زیر سوال میبرید. آنها بازی را از آن موقع شروع کردند.
– آیا طرح این موضوعات در بررسی صلاحیت شما در شورای نگهبان تاثیرگذار بود؟
به هر حال شورای نگهبان به نقطه نظرات آقایان توجه کرد. زمانی که نتیجه بررسی صلاحیت کاندیداهای انتخابات مجلس یازدهم مشخص شد تنها من و آقای حسنوند بودیم که تایید و ردصلاحیتمان اعلام نشد و ۴۸ تا ۷۲ ساعت بعد نتیجه را اعلام کردند. در این فاصله من را خواستند و چند ساعت با من جلسه گذاشتند. موارد بسیاری از هر گوشه آمده بود که مطرح میکردند و روی مسائل مالی حساسیت ویژهای داشتند. نهادهای امنیتی دیگر هم بررسیهایی داشتند. آنها میتوانستند مثل خیلیهای دیگر من را هم ردصلاحیت کنند. به هر حال مسائلی که مطرح شد مسائلی بود که شورا روی آن حساس بود. آنها با کسی تعارف ندارند. آیت الله جنتی چه تعارفی با من دارد یا اعضای شورای نگهبان چه صنمی با من دارند؟ شخص آیتالله جنتی دستور داده بود موضوع را دقیق بررسی کنند و سه نفر از حقوقدانها موضوع را بررسی کردند. این کملطفی و ظلم به این نهادهاست که بگوییم شورای نگهبان را با پول خریدهاند یا وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه با پول تطمیع شدهاند.
– معترضین به اعتبارنامه شما، انتصابات فامیلی را از نقاط ضعف شما میدانند، نقش شما در این انتصابات چه بوده است؟
در مورد بستگانم باید بگویم ما ۱۲ خواهر و برادر هستیم و خانواده ما حدود ۱۴۰، ۱۵۰ نفر هستند که تاجگردون گچساران هستند. در کل این خاندان سه نفر را پیدا کردهاند. یکی برادرم که معاون وزیر گردشگری است و ۲۵ سال سابقه خدمت دارد و ۱۷، ۱۸ سال است که مدیرکل است. دیگری خواهرم که در محیط زیست فارس مشغول است و او هم ۲۲، ۲۳ سال سابقه دارد و کارشناس ارشد است و دیگری پسر برادرم که در پتروشیمی گچساران کارشناس است. او سال ۸۴ مشغول به کار شده و بین ۸۰۰، ۹۰۰ نفر آنجا کار میکند. کسی نمیپرسد بقیه ۱۴۰ نفر کجا هستند؟ نکتهای که وجود دارد این است که هر چه لر در کشور مسئولیت دارد را به من وصل کردهاند؛ مثلا آقای بادام فیروز در سازمان محیط زیست که من در کل عمرم او را دو یا سه بار دیدهام. او همشهری و حتی در خط سیاسی من نیست و اولین مسئولیتش هم در زمان آقای احمدی نژاد بوده که مدیرکل استانی شده است. در گزارشی که معترضین به شعبه ارائه کردند هر چه لر یاسوج، دهدشت، خوزستان و چهارمحال بختیاری است را به من نسبت داده اند، من هم در پاسخم به شعبه کل فامیلم را در ۱۰، ۲۰ صفحه نوشتم که شامل عموزادهها، خاله زادهها، دایی زادهها و عمه زادهها میشود تا دنبال کسی نگردند. مثلا هیلیها در مجلس فامیل هستند؛ آیا این جرم است و باید به آنها گیر داد؟
– گفته میشود شما به عنوان یک شخص پرنفوذ در مجلس و استان در یک شرکت نفتی یا شرکتهای شستا چند نفر از همشهریان و وابستگان خود را با اعمال نفوذ استخدام کردهاید؟
در مورد شرکتها، در کل شستا اگر سر تاپایش را بگردید نمی توانید دو نفر را پیدا کنید که من توصیه کرده باشم. من در زمان آقای ربیعی هم این را گفتم. آقای توکلی گفته من ۶۰۰ نفر را در شستا مشغول کردهام. شما در هیات مدیره این شرکتها ببینید که یک نفر وابسته به من پیدا میشود؟ مثلا شرکت سرمایه گذاری بانک ملی را گفته اند که در هیات مدیره ۲۰ درصد از بستگان ما هستند؛ در حالیکه حتی یک نفر از اعضای هیات مدیره این شرکت ارتباطی با من ندارند. خدا کند من عرضه داشته باشم ۶۰۰ نفر را سر کار بگذارم.
– ارتباط شما با برادران دلاویز چیست و شما چه نقشی در ورود آنها به مناصب مختلف داشتید؟
خانواده دلاویز خانواده محترمی در گچساران هستند که از دوستان من به شمار میآیند. سه برادر از آنها بیشتر مطرح هستند و همه آنها قبل از من فعالیتهایشان را شروع کرده بودند. محسن دلاویز در زمان ریاست آقای آقازاده سخنگوی سازمان انرژی اتمی و احسان، مشاور جوان آقای خاتمی بود که بعد وارد کار اقتصادی و فرهنگی شد. آن موقع من کارهای نبودم. ساسان دلاویز هم زمان آقای احمدینژاد و پیش از دوره نمایندگی من کارمند فرمانداری بود و بعد فرماندارو معاون استاندار کرج شد. من این وسط چه کاره هستم؟
من بورسیه سازمان برنامه و بودجه بودم و در همان مسیر تا الان جلو آمدم، کارشناس شدم، مدیر استانی و مدیر سازمان برنامه شدم. آقای ستاریفر من را به عنوان معاون سازمان برنامه انتخاب کرد و با آغاز دولت آقای احمدینژاد من را کنار گذاشتند و بعد هم به مجلس آمدم و وارد کمیسیون برنامه و بودجه شدم. هیچ کس هم موتور سوخت من نبود.
– معترضین گفتهاند نام شما در پرونده بانک سرمایه آمده، ارتباط شما با این پرونده چیست؟
در پرونده بانک سرمایه احسان دلاویز با یکی از متهمین مورد سوءظن و اتهام قرار گرفت و او را به زندان انداختند، این همه مسئول دیگر هست من چه کارهام؟ در پرونده بانک سرمایه هم اگر چنین چیزی بود آیا باید من را احضار میکردند یا نه؟ من تا الان پای هیچ محکمهای نرفتم و انشاءالله هم نروم. متهمان این پرونده حکم خوردند و من حتی به عنوان مطلع هم احضار نشدم.
– در مورد اکبر طبری هم تا پیش از اینکه پروندهاش مطرح نشد میگفتند تخلفی از او اثبات نشده است…
این روزها در مورد طبری جوری میگویند که انگار طبری رفیق ماست! خوب است که طبری رفیق آنها بوده، حالا که این شرایط برایش پیش آمده آن را میخواهند در بغل ما بیندازند. جوری میگویند که انگار ما عامل رشد طبری بودهایم. من به عنوان یک شهرستانی درس خواندم و مسیرم را ادامه دادم و تا اینجا بالا آمدم.
– در جریان اعتراضات به اعتبارنامه شما هیچ اصلاحطلبی از شما حمایت کرد؟ آیا دلیلش به دلخوری اصلاحطلبان از شما مربوط است؟
من برای کارم روشی دارم، به عنوان نماینده مجلس باید ملتزم به قانون و چارچوب حکومت باشم. ممکن است یک وقت اصلاحطلبان از من خوششان نیاید، یه وقت اصولگراها. ما در مجلس نهم اقلیت منسجم اصلاحطلبی داشتیم، اما در مجلس دهم تعداد اصلاحطلبان زیاد شد و شاید نیازی هم به من نداشتند. در مورد فراکسیون امید من از ابتدا گفتم مسیر را اشتباه میروید و حالا شما بگویید آیا کارکرد فراکسیون امید خوب بود؟ یکی از موضوعات ریشهای همان بود.
– شما را متهم به این کردند که اعتبارات و ارقام بودجه را جابجا میکنید و عناوین پروژهها را تغییر دادید؟
من در این زمینه شکایت خواهم کرد تا در دادگاه ثابت کنم چنین اتفاقی نیفتاده است. آقای توکلی گفتند که من اعتبار سه جا را کم کردهام و به گچساران دادهام. اگر در هشت سال گذشته یک طرح بوده که در زمان من یک ریال آن کم شده و به جای دیگری اضافه شده بگویند. ایشان چندین سال نماینده مجلس و عضو کمیسیون بودجه بوده، چهطور متوجه نشده که در مجلس امکان این کار وجود ندارد؟ ایشان دربارهی زمینهای خانوادگی من هم نکتهای را گفته اما بیدقتی کرده است، طرح آبرسانی به دشت امامزاده جعفر دو فاز ۳۵۰۰ هکتاری دارد که یکی از آنها به بهرهبرداری رسیده است. انتهای این دشت چهار حلقه چاه وجود دارد که از پیش از انقلاب متعلق به زمینهای ماست؛ لذا ما برای زمینهایمان آب نمیخواهیم. من از ایشان دعوت میکنم بیایند زمینهای ما را ببینند. یک انسان کارکشته چرا باید یک حرف غیرکارشناسی و بدون تحقیق بزند؟ من بزرگترین افتخارم این است که این پروژه در زمان من انجام شد و آبی که به خلیج فارس میریزد در آخرین مرحله برای آبیاری این دشت مورد استفاده قرار میگیرد. البته این پروژه سال ۱۳۸۲ – ۱۳۸۳ شروع شد و در سال ۱۳۸۴ تعطیل شد تا من نماینده شدم و طرح مجددا احیاء شد. بعد از منطقه ما آب رودخانه زهره شور میشود و به خلیج فارس میریزد. از زمانی که این آبیاری انجام شده مردم آنجا دو سه کشت کار میکنند زندگیشان بهتر شده، ارزش زمین هم بالاتر رفته، آنها مردم مستضعفی هستند. شما زیر باد کولر مینشینید و این چیزها را میگویید. باید از نزدیک وضعیت آنها را ببینید.
– در مورد مدرک تحصیلیتان گفتهاید به تایید وزارت علوم نرسیده در حالی که معترضین موضوع سوءاستفاده از مدرک را درباره شما مطرح میکنند.
من در همه مراجع و مراحل ثبت نام مدرک تحصیلیام را فوق لیسانس نوشتم و حکم حقوقی من هم فوق لیسانس است؛ البته من دکتری دارم، ولی وزارت علوم آن موسسه را تایید نکرده و از نظر این وزارتخانه رسمیت ندارد. در ۱۲ جولای ۲۰۰۶ با پذیرش دکتری من در موسسه گلوبال بیزینس موافقت شد. من این نامه را به همراه برگههای وجوه پرداختی و نامهای که موسسه به سفارت خود در ایران فرستاده بود تا برایم ویزا صادر کنند به انضمام تز و کتابم تحویل دادم اما وزارت علوم مدرک من را نپذیرفت.
– در جریان بررسی اعتبارنامه شما از دو نامه وزارت اطلاعات صحبت شده است. این نامهها در جریان بررسی صلاحیتها مورد بررسی قرار گرفته بود؟
در مورد دو نامه وزارت اطلاعات من مطالبه جدی دارم که چرا این نامهها پخش شد، مگر محرمانه نبود؟ من خودم از یکی از آنها خبردار نبودم و آن را در بین مستندات معترضین دیدم.سال ۱۳۸۶ من در انتخابات مجلس هشتم شرکت کردم، آن زمان وزارت اطلاعات از من سوال کرد که شما در تحصن حضور داشتهاید و همزمان با تحصن استعفا دادهاید یا خیر. همزمان با تحصن نمایندگان مجلس ششم موعد بررسی بودجه در کمیسیون تلفیق بود و من هم از طرف سازمان برنامه و بودجه در جلسات شرکت میکردم. بعد از جلسه کمیسیون به همراه نمایندگان بیرون میآمدیم و طبیعتا وقتی آنجا تجمعی بود میایستادیم ببینیم آنجا چه خبر است. اساسا حضور من در تحصن موضوعیتی نداشته، حتی وقتی گفتند شما استعفا دادید گفتم این را بررسی کنید، آقایان خاتمی رییسجمهور وقت و ستاریفر در سازمان برنامه و بودجه همه را از این کار منع میکردند. در انتخابات مجلس هشتم شورای نگهبان این موضوع را بررسی و اعلام کرد که استعفای من صحت ندارد؛ لذا صلاحیتم برای انتخابات مجلس هشتم تایید شد.
– در مستندات معترضین گفته شده پدر شما با ساواک ارتباط داشته است…
پدر من شیعه، مسلمان، کربلا و مکه رفته و یک فرد معتبر و دارای مناصب اجتماعی بالا و بزرگ قوم بوده است. اصلا پدر من ساواکی بوده، خوب او را میگرفتند، آیتالله فلانی، زادهاش را اعدام میکنند، در مورد او شاید بتوانند بگویند نتوانسته بچهاش را تربیت کند؛ اگر پدر من ساواکی بود چرا او را نگرفتند؟ چه ربطی به شخص من دارد؟
– ظاهرا درباره اینکه اعتبارنامه شما در صحن به رای گذاشته خواهد شد یا نه اختلاف نظری وجود دارد؟
در مرحلهی قبل که اعتبارنامه من به همراه دو نفر دیگر از نمایندگان به صحن مجلس آمد تصمیم هیات رییسه بر این بود که این اعتبارنامهها نیاز به رایگیری ندارد. اما اینکه اعتبارنامه من به کمیسیون تحقیق رفت به اخطار یکی از نمایندگان برمیگشت که به رای گذاشته شد و اعتبارنامه من نبود که مورد رایگیری قرار گرفت. الان هم آییننامه تصریح دارد و میگوید اگر کمیسیون تحقیق اعتبارنامه را رد کند، باید به صحن مجلس برود، مخبر گزارش بدهد و نماینده هم از خود دفاع کند و بعد به رای مجلس گذاشته شود. اما در صورت تایید، کمیسیون تحقیق باید گزارش را برای تصمیمگیری به صحن بدهد.
– در این صورت به رای گذاشته میشود؟ چون لفظ «تصمیم گیری مجلس» آمده است ضمن اینکه ظاهرا در مجلس هم در این باره اختلاف نظر وجود دارد…
فرض کنید بخواهند اعتبارنامه را به رای بگذارند؛ در این صورت من وقت دفاع ندارم. دور قبل هم مصوبه هیات رییسه این بود که نیازی به رای ندارد؛ حالا باید ببینیم چه اتفاقی میافتد. فعلا یک ماه است که مجلس درگیر این موضوع است.