این روزها سرنخ آشفتگیها در دولت آمریکا را میتوان در وزارت خارجه این کشور دید که سکان هدایت آن دست تندروترین شخصیتهای سیاسی این کشور است و تازهترین نمود آن در موضوع تبادل زندانیان میان تهران و واشنگتن بروز یافته است.
موضوع تبادل زندانیان ایرانی و آمریکایی که مدت ها پیش جمهوری اسلامی ایران، رسما و از طریق مجاری رسانه ای، برای آن اعلام آمادگی کرده بود، با شیوع ویروس کرونا، بطور جدی تری در دستور کار دستگاه دیپلماسی دو کشور قرار گرفت و در یکی دو هفته اخیر به آزادی ۴ تن از این زندانیان منجر شد.
این تبادل زندانیان، از سوی بسیاری از رسانه ها و نیز اندیشکده های بین المللی و منطقه ای، به منزله حرکت تهران و واشنگتن به سمت تنش زایی بیشتر تعبیر شد، بویژه توئیت های ترامپ که نشان از امیدواری وی برای دستیابی به توافق های بزرگتر داشت.
اما برایان هوک مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا در اظهارنظری مبهم و سوال انگیز این اظهار امیدواری رئیس کاخ سفید را به چالش کشید. او ادعا کرد که ایران بخاطر فشارهای تحریمی آمریکا، مجبور شده به تبادل زندانی تن دهد.
البته پیش از هوک، پمپئو وزیر خارجه آمریکا موضع به شدت تندی علیه ایران اتخاذ کرده و بر تشدید تحریم ها تاکید کرده بود و معاونش “دیوید شنکر” نیز به رغم اظهار امیدواری ترامپ، اساسا حل مشکل تهران – واشنگتن را بعید دانسته بود.
رئیس جمهور آمریکا چهارم ژوئن جاری به دنبال تبادل زندانی، گفته بود امید دارد تا پیش از شروع انتخابات به یک توافق بهتر با تهران دست یابد.
البته موضع گیری های خلاف آرای ترامپ، اخیرا از وزارت خارجه به پنتاگون هم رسیده و به نظر نوعی هماهنگی هم میان تندروهای وزارت خارجه و پنتاگون هم دیده می شود، بطوری که مارک اسپر از هنگام پیوستن به تیم ترامپ، با تیم تندرو هماهنگ بوده و حتی برای تشدید تحریم ها و جلب حمایت از ناتو، تلاش های ناکامی داشته است. او برخلاف جیمز متیس وزیر دفاع اسبق که نگاه عقلانی تری در حوزه های نظامی دارد، مانند همکار دیپلماتش یعنی پمپئو چندان حساب شده حرف نمی زند.
این تندروی ها که با مانورهای ترامپ همخوانی ندارد، به مقام های رده بالا خلاصه نشده، بلکه حتی ژنرال کنت مککنزی رئیس فعلی سنتکام نیز به تیم تندروها ملحق شده و هفته گذشته در جلسه استماع کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا، رویه ایران هراسی را در دستور کار قرار داد و گفت: ما در حال انتقال سیستمهای دفاع هوایی و سامانههای دفاعی موشکهای بالستیک به عراق هستیم تا در مقابل یک حمله احتمالی دیگر ایران از خودمان دفاع کنیم که این اظهارات نشان می دهد که تیم تندرو در تدارک دور جدیدی از تحریکات در منطقه است.
مک کنزی، برخلاف جوزف ووتل فرمانده سابق سنتکام که در تعامل با نیروهای منطقه و جلوگیری از برخوردهای احتمالی تلاش داشت، حالا شیپور در دست در کنار تیم افراطی های وزارت خارجه قرار گرفته است.
تندروها در کنار یا مقابل ترامپ
بسیاری از تحلیلگران و حتی اندیشکده ها و مراکز پژوهشی طی دو هفته اخیر، در پی تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا، گمانه زدند که روند تنش زایی میان تهران- واشنگتن آغاز شده و با ادامه روند تبادل زندانی، دو کشور می توانند وارد مرحله جدیدی از مناسبات خصمانه خود شوند که این امر می تواند موقعیت ترامپ را در انتخابات ماه نوامبر(آبان) به میزان قابل ملاحظه ای ارتقا دهد و حتی پیروزی اش را تضمین کند، اما سوالی که اینجا مطرح بود اینکه “چه اهدافی پشت ورود شتابزده و آشفته تیم تندروهای اطراف ترامپ وجود دارد که به محض اظهار خوشحالی رئیس کاخ سفید شتابان به میانه ماجرا پریدند؟ و دیگر اینکه دنبال چه نتایجی از آن هستند؟ ”
برای پاسخ به این سوال ابتدا لازم است به دروغی که برایان هوک هفته گذشته در نشست موسسه هری تاج گفته دقت شود. او مدعی است که ایران تحت فشار به تبادل زندانی تن داده است، حال آنکه تبادل زندانیان تا امروز به شکل نفر به نفر و کاملا برابر انجام شده است؛ یعنی دو آمریکایی در برابر دو شهروند ایرانی که این امر نشان می دهد هیچ اضطراری در کار نبوده و هیچ امتیاز بالاتری در این معامله رد و بدل نشده است، از همین رو باید پرسید “این اظهارات که خلاف نظر و ذوق زدگی ترامپ است، چه نسبت و سازگاری با حرف ها و توئیت های رئیس جمهور دارد؟ ”
این اظهارات هوک که تابع محض پمپئو وزیر خارجه آمریکا است که نسبت به ایران کینه قدیمی دارد، پیام های ضد و نقیضی را از واشنگتن ارسال می کند، بطوری که از نگاه رسانه های بین المللی و منطقه ای دور نماند؛ “آشفتگی و درهم ریختگی در دولت ترامپ”.
اما نتایج این حرکت ها چه تاثیری بر مدیریت ترامپ بر سیاست خارجی آمریکا در ارتباط با ایران و نیز سرنوشت انتخابات نوامبر خواهد گذاشت؟
اولین نتیجه اینکه در روند آزادسازی باقی مانده زندانیان خلل ایجاد می کند و حتی می تواند منجر به توقف آن شود. در واقع این حرکتی تحریکی تلقی شود تا طرف ایرانی پا پس بکشد و این قطعا چیزی نیست که ترامپ دنبال آن باشد.
دوم؛ خارج کردن ابتکار عمل از دست ترامپ در هرگونه عملیات دیپلماتیک در قبال ایران و ادامه ایفاگری نقش فعال تندروها در این عرصه است.
سوم، اینکه برای مخالفان تنش زدایی میان تهران- واشنگتن دست بالا را همراه خواهد داشت؛ بخصوص برخی بازیگران منطقه ای مانند رژیم صهیونیستی و عربستان که برای برهم خوردن برجام سرمایه گذاری کردند، همواره به دنبال داغ نگاه داشتن تنور بحران های منطقه هستند.
نتیجه دیگری که ادامه این روند می تواند ببار آورد، تاثیر تشدید تنش ها با ایران بر انتخابات پیش رو برای شخص ترامپ خواهد بود.
ترامپ که به دلیل کرونا و عواقب اقتصادی ناشی از آن و همچنین بروز خشونت های اجتماعی حاصل از تحریکات نژادپرستانه در موقعیت مناسبی قرار ندارد، برای انتخابات پیش رو دستکم به چند برگه دندان گیر جهت رو کردن در برابر بایدن نیاز دارد که به اعتقاد اکثر تحلیلگران تنش زایی با ایران در هر سطحی می تواند، یکی از این برگه ها باشد؛ بطوری که آزادی و مبادله زندانیان در همین سطح، بازتاب گسترده ای در افکار عمومی آمریکا و نیز جامعه جهانی داشته است.
حالا اینکه چرا تندروهای افراطی اطراف ترامپ درست در نقطه مقابل این وضعیت بازی می کنند؟، موضوعی است که رئیس جمهور آمریکا برای درک آن باید خودش واردعمل شود؛ چیزی که نشان می دهد دستگاه سیاسی او به شدت به هم ریخته است و برخی هایشان ساز خود را می زنند و سرانجام اینکه، ترامپ با همین فرمان تندروها به دیوار افکار عمومی آمریکا خواهد خورد.