جدال غزه و تل آویو که با طوفان الاقصی حماس در حمله به اسرائیل آغاز و با واکنش تهاجمی رژیم صهیونیستی در خاک غزه و کشتار بی سابقه مردم این شهر ادامه دارد، جهان پیرامون را متاثر و در چالشی جدی در انداخته تا انجا که سرنوشت روابط بین الملل و جغرافیای سیاسی منطقه گره در سرنوشت این جنگ خورده است.
در دو سوی جنگ اسرائیل و غزه از جبهه پشتیبانان و همپیمانانی قرار دارند که جدای از بی حسی آنان نسبت به نسل کشی در غزه منافع گره خورده در این جنگ و گریز پر رنگ تر جلوه می کند!
در میانه این جدال خونین نگاه انسانی جامعه بشری اما متفاوت تر از سیاست دولتمردانی است که سر تا پای غرق در شرمندگی از خون ریخته بی گناهانند تا آنجا که چه بسیار ملت ها آتش به اختیار در خونخواهی از قتل و عام مردمان بی دفاع خواستار خاتمه جنگ و پایداری صلح و برچیده شدن بساط این تجاوزها شده اند.
در میانه این اتش و خون آنچه اما بیش از همه تکرار می شود و در کانون توجه جریان سازی ها قرار دارد نام ایران است.
ایران نامی با کلید واژه خاص گره خورده در مقاومت فلسطین و قدرت بازدارنگی در خاورمیانه است که هر چند می کوشند تا با نادیده گرفتن این توان از بازیگری آن بکاهند اما قادر به گذشتن از کنار این قدرت نیستند.
اگرچه جریان سازی های مخالفان از یک سو و بی تدبیری و عدم سیاست های منطقی بخشی از صاحبان قدرت در داخل مانع از واقعیت های قدرت بازدارندگی و توان دفاعی و بازیگری های منطقه ای ایران شده است اما حقیقت آن است که در این معادله یک سوی قدرت به مداخله پیدا و پنهان ایران برمی گردد که باید از این شرایط به تمامی در مسیر منافع ملی بهره برد.
جنگ غزه نشان داد که سرمایه گذاری های ایران در فراسوی مرزها با ابجاد موانع و قدرت های نیابتی در مقابل تهاجم کشورهای منفعت جو و سلطه قدرت ها راه درستی بوده است اما می بایست از این سرمایه به درستی بهره جست و منافع از دست رفته را تامین کرد.
جنگ غزه جدای از درگیری تاریخی طرف های آن تاثیراتی فرا منطقه ای برای قدرت های جهانی دارد که از اقتصاد تا سیاست را در بر می گیرد و اکنون باید از این شرایط در مسیر تامین منافع ملی با بازیگری هوشمندانه بهره جست.
- نویسنده : یونس رنجکش