این روزها از گوشه و کنار خبرهایی در خصوص پیدا شدن نوزا دانی در سطل های زباله یا گوشه پارک و خرابه ای ویا سرکوچه همسایه ها از لابه لای صفحات رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی به گوش می رسد مانند انچه در سرنوشت نوزاد سطل زباله تهران شنیده و دیده ایم.
داستان نوزادان رها شده اگرچه موضوع تازه ای نیست این کودکان سر راهی در طول تاریخ بشریت سوژه جامعه بوده است اما این بار به مدد رسانه ها از لایه های پنهان آشکار شده و متاسفانه تراژدی ترسناکی است که یا از سر ناچاری و ناخواستگی و استیصال از شرایط زندگی و یا از بد حادثه این روزگاران ، سرنوشت خوبی را برای جامعه ایرانی رقم نمی زند.
این کودکان که هویت والدین آنها مشخص نیست محصول شرایط اجتماعی و فرهنگی با چاشنی زندگی سخت اقتصادی است که بیش از انکه مقصران ان زوج ها، باشند، پدید آورندگان شرایط جامعه به دلیل اجرای سیاست های نادرست و فراگیر نبودن فهم دانش اجتماعی و اقتصادی در جمع تصمیم سازان سبب اصلی این پدیده هستند.
این کودکان که محصول یک اتفاق ناخواسته تلقی می شوند اگرچه ممکن است در طول روزگاران رشد زندگی فردی و اجتماعی خویش در سایه قرار گرفتن در دامان انسان های با محبت به موفقیت های خوبی دست یابند اما همیشه بعد از آگاهی از سرنوشت خویش مانند انچه در داستان دیگران آمده است با مشغول شدن در پی هویت گمشده اشان از نا آرامی های روحی و روانی رنج خواهند برد که بی تاثیر در روند اداره جامعه و چالش های ان نخواهد بود .
حال که در فضای اینچنین با اجرای سیاست های مختلف فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی از سر تقصیر یا اشتباه جامعه به سمت اتفاق های ناخواسته پیش می رود و ظهور این نوع نوزادان سوژه هر روزه رسانه ها شده است و جامعه نیز ملتهب از این وضعیت باید در اصلاح سیاست ها و ایجاد آرامش در افکار عمومی و بهبود شرایط زندگی جامعه طرحی نو درانداخت و با برنامه ریزی های اصولی و خارج از تصمیمات هیاتی دانش و علوم را مبنای تصمیم گیری ها ساخت چون انچه تهدید لینده است تصمیمات بی پشتوانه امروز خواهد بود.