گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم – پیمان سعدآباد پس از اینکه در تیر ماه سال ۱۳۱۶ به امضای وزرای خارجه دولتهای ایران، عراق، افغانستان و ترکیه رسید، در روز ۲۵ اسفند همان سال در مجلس شورای ملی به تصویب نمایندگان آن مجلس رسید.
در صورت مشروح مذاکرات مجلس یازدهم شورای ملی در آن روز آمده است: «کمیسیون امور خارجه لایحه شماره ۲۹۸۴۷ دولت راجع به پیمان سعدآباد را با حضور آقای کفیل وزارت امور خارجه برای شور دوم مطرح نمود و چون اعتراضی در موقع شور اول نرسیده بود کمیسیون گزارش اولیه خود را که مبنی بر موافقت با ماده واحده پیشنهادی دولت بود تایید نموده و گزارش آن برای تصویب تقدیم میشود.» این بدان معناست که هیچ یک از نمایندگان آن دوره اعتراضی به پیمان سعدآباد نمیکنند.
ماده واحده این بود که مجلس شورای ملی عهدنامه عدم تعرض بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت پادشاهی افغانستان و دولت جمهوری ترکیه و دولت پادشاهی عراق را که مشتمل بر ۱۰ ماده است و در تاریخ ۱۷ تیر ماه ۱۳۱۶ مطابق ۸ ژوئیه ۱۹۳۷ در قصر سعدآباد به امضا رسیده است، تصویب مینماید.
رئیس مجلس (محتشم السلطنه) پس از قرائت ماده واحده گفت: «در مواد یک و دو و سه و چهار و پنج و شش و هفت و هشت و نه و ده اعتراضی نرسیده است. در کلیات ثانی نیز اعتراضی نرسیده. موافقین با ماده واحده پیشنهادی دولت قیام بفرمایند.» که عموم نمایندگان مجلس قیام کردند و در نتیجه پیمان سعدآباد تصویب شد.
** پیمان سعدآباد چه بود؟
پیش از آغاز جنگ جهانی دوم قدرت متمرکز رضاخان اداره مملکت را برعهده داشت. با روی کار آمدن آتاتورک در ترکیه، انگلیس و غرب برای اینکه شوروی را در حلقه محاصره داشته باشند، پیمان دوستی و عدم تجاوز بین ایران، ترکیه، افغانستان و عراق در سال ۱۳۱۶ در کاخ سعدآباد منعقد کردند.
این کشورها به موجب پیمان سعدآباد متعهد شدند سیاست هماهنگ داشته باشند و به مقابله با خطری که هر یک از دولتهای آنان را تهدید کند، بپردازند. ضمن اینکه در امور داخلی یکدیگر مداخله نکنند.
رضاخان انعقاد این پیمان را یک پیروزی و موفقیت برای حکومتش دانست و گفت: «چون اوضاع عمومی جهان ایجاب میکرد که ما نیز بیش از پیش در تحکیم بنیان صلح بکوشیم. پس از رفع اختلافات سرحدی با عراق قراردادی را که در طرح آن قبلاً توافق حاصل شده بود با دول دوست و همسایه خود افغانستان و ترکیه و عراق به نام پیمان سعدآباد منعقد نمودیم و این پیمان در شرق بیسابقه بود و در این هنگام که امور عالم دچار آشفتگی است مددی بزرگ به بقای صلح خواهد بود…»
اما به اعتقاد پژوهشگران تاریخ و تحلیلگران این پیمان علاوه بر اینکه نفعی برای ایران نداشت و تماماً در راستای سیاستهای انگلیس برای مهار شوروی و کمونیسم بود، تمامیت ارضی کشورمان را خدشهدار کرد و به موجب این قرارداد بخشهایی از سرزمینهای کشورمان جدا شد.
** بذل و بخشش رضاخان از سرزمینهای کشور
سرلشکر ارفع عضو هیأت تحدید حدود و حل اختلافات در خاطرات خود که در کتاب تاریخ بیست ساله ایران به قلم حسین مکی آمده نوشته است: «به کاخ سلطنتی رفتم و به اتاق داخل شدم و گفتم عرایضی دارم. چند دقیقه بعد شاهنشاه وارد شدند در حالی که من نقشهها را روی میز پهن کرده بودم. همین که نقشهها را دیدند فرمودند: «موضوع چیست؟» من شروع کردم به توضیح دادن که فلان تپه چنین است فلان منطقه چنان است، آنجا سخت مورد نیاز ماست، و از این حرفها… ولی پس از مدتی که با حرارت عرایضی کردم با کمال تعجب دیدم اعلیحضرت چیزی نمیفرمایند. وقتی سرم را بلند کردم دیدم شاه با حالت مخصوصی به من نگاه میکند گویی به حرفهایم چندان توجهی ندارد و تنها چشم به چشم من دوخته است تا ببیند من چه میگویم. من سکوت کردم. فرمودند: معلوم است منظور مرا نفهمیدی… بگو ببینم این تپه این جا از آن تپه که میگویی بلندتر نیست؟ عرض کردم: «بلی قربان»… فرمودند: «آن را چرا نمیخواهی؟ این یکی چطور؟» عرض کردم «بلی». فرمودند: «منظور این تپه و آن تپه نیست. منظور من این است که دو دستگی و جدایی که بین ایران و ترکیه از چندین صد سال وجود دارد و همیشه به زیان هر دو کشور و به سود دشمنان مشترک ما بوده است از میان برود. مهم نیست که این تپه از آن که باشد. آنچه مهم است این است که ما با هم دوست باشیم.»
در رابطه با اروندرود نیز باقر کاظمی وزیر وقت امورخارجه ایران در خاطراتش میگوید: «ما نزد رضاشاه رفتیم، نوریسعید وزیر عراق آمد و گریه و زاری کرد که بگذارید این رودخانه مال ما بشود. شما دریای فارس و دریای مکران (عمان) را دارید، اما ما هیچ چیز نداریم.» رضاشاه گفت: خُب اروند را به اینها بدهیم. به اینها داد چون انگلیسیها به رضاخان فشار آورده بودند. باقر کاظمی در ادامه میگوید: «به نظرم از جایی به رضاخان فشار آورده بودند.»
** پیمانی که در حمله متفقین به کار نیامد
کلیت پیمان سعدآباد به نفع انگلیس بود و سه کشور ترکیه، افغانستان و عراق نیز منافعی را به دست آوردند، اما این پیمان از جهات مختلف مادی و سیاسی به ضرر ایران تمام شد. ترکیه قسمتی از ارتفاعات آرارات را که دارای موقعیت استراتژیک و سوقالجیشی بود به دست آورد. خط مرزی ایران و عراق نیز به زیان ایران تعیین شد، چراکه رضاشاه منابع نفتی غرب و اداره کامل اروندرود را به عراق واگذار کرد و پذیرفت بابت عبور کشتیهای نفتکش از آبادان مبالغ هنگفتی به عراق بپردازد. افغانستان هم با امضای این پیمان از تلاش احتمالی حرکت ناسیونالیستی ایران برای بازگرداندن مناطق تاجیکنشین این کشور در امان ماند.
چهار سال بعد پوچ و بیهوده بودن پیمان سعدآباد آشکار شد؛ چراکه با وقوع جنگ جهانی دوم و با اتحاد شوروی و انگلیس (متفقین) برای اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ نه تنها هیچ یک از تعهددهندگان این پیمان به یاری ایران نیامدند، بلکه دولت عراق کشور خود را در اختیار انگلیسیها برای حمله به ایران قرار داد.
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بیستم اسفند ماه ۱۳۵۷ و پس از خروج ایران از پیمان سنتو در اطلاعیهای پیمان سعدآباد را اینگونه توصیف کرد: «بر همگان پوشیده نیست که پیمان سعدآباد در زمان خود ثابت کرد که تنها حافظ منافع امپراتوریهایی که قصدی جز استعمار و استثمار مردمان منطقه و منافع سرزمین آنان را داشتهاند، نبوده است. تاریخ ثابت کرد، هنگامی که پیمان سعدآباد میتوانست گامی برای صیانت دول متحد داشته باشد، خاموش و ساکت ماند و جهانیان دیدند که بر کشورهای متحد پیمان سعدآباد چه گذشت.»