در ذیل به چند مورد اشاره می کنم بد نیست مسئولین ارشاد شهرستان نور و استان مازندران نیز به آن توجه داشته باشند:
اول آنکه نیما شاعر بود و هزاران بیت شعر سروده که صدها بیت آن توسط خوانندگان بزرگ ایران زمین همچون شجریان و ناظری ترانه شدن و توسط صداپیشگان قهاری چون خسرو شکیبایی و احمد شاملو دکلمه شدن؛ اما فضای موزه نیما در دل رشته کوه های البرز مرکزی غرق در سکوت است و دریغ از شنیدن آوازی و دکلمه ای از اشعار زیبای نیما.
(دوم) بدتر اینکه در موزه نیما غرفه هایی به صنایع دستی چون گیوه و گلیم و حصیر و عروسک و کلاه و غیره اختصاص دادند ( که از قضا هیچ ربطی به سنت منطقه ندارد) اما باز هم دریغ از اینکه حتی یک قلم از آثار بی بدیل نیما در خانه اش وجود داشته باشد، نه برای فروش و نه حتی برای نمایش.
سوما شما را به تماشای یک عکس دعوت می کنم؛ خدایی این پیاله دوغ خوری است؟ اگر عذر تقصیری دارید که نمی توانید واقعیت را بگویید لااقل سکوت کنید، بهتر از این است که دروغ بگویید.
نیماجان خودت خوب سروده ای؛ آی آدمها آی آدمها کجایید … این چه طرز مدیریت یک موزه کوچک است؟ آنهم موزه پدر شعر نو فارسی
- نویسنده : صاحب مقصودی