انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در دو قطبی ترامپ و بایدن و با رقابتی نفس گیر به نقطه پایانی خود با همه بیم و امیدهایش نزدیک شد تا سرانجام چهل و ششمین رییس جمهور منتخب به صندلی های کاخ سفید تکیه بزند.
این انتخابات به دلیل شرایط روز جهان و رویکردهایی که امریکا با مدیریت ترامپ بر جای گذاشت ، تاثیرات آن برسیاست های پیدا و پنهان کشورها از اهمیت خاصی برخوردار بود، بطوریکه انرا باید رویارویی دو نگرش خیر و شر امریکایی از نگاه بیرونی در این دو قطبی مد نطر داشت.
جدای از اتفاق هایی که هم اکنون در مسیر رقابت های انتخاباتی در امریکا و سر سختی ترامپ برای عدم واگذاری این رقابت و کرسی ریاست جمهوری اش وجود دارد قضاوت ناظران جهانی را به نوع انتقال قدرت و روش حاکمیت قانون در این کشور و نظام سیاسی آن بیش از هر زمانی به خود جلب کرده است.
اتفاق های دوران ریاست جمهوری ترامپ و سیاست های اعمالی وی که بیش از انکه ناشی از رفتار ی منطق گرا با لحاظ کردن الزامات روابط بین الملل باشد ناشی از خوی شخصیتی و فردگرایانه وی بود که منجر به شکل گیری دو قطبی انتخابات این دوره و هیجانات و احساسات موجود در طیف های موافق و مخالف این نوع نگاهها در عرصه داخلی و خارجی این کشور شد.
مردم امریکا که در طول این سال ها با یک سبک زندگی و رفتاری اتو کشیده از منظر سیاسیون و دیپلمات های خویش روبرو بودند به ناگاه با پدیده جدیدی روبرو شدند که رفتارهایش بدور از عادات رایج دیپلماتیک و شانیت شناخته شده در عالم مدیریت سیاسی و فرهنگ دیپلماسی این کشور بود و به همان میزان نیز جهان با پدیده و رفتار ناشناخته ای روبرو شد که اشفتگی های بسیاری را در روابط بین الملل به همراه آورد.
در این میان شاید مردم ایران به دلیل رفتارهای کینه جویانه ترامپ نسب به این کشور و نظام حاکم آن بیشترین آسیب ها را دیدند و در تنگنای شدید تحریم و تهدید و فشارهای اقتصادی قرار گرفتند و در نتیجه ترک این مسند و کرسی از سوی ترامپ به رغم خودخواهی های سیاسی عده ای، آرزوی بسیاری انان شد، هرچند که چندان به تغییر رویکرد نظام سیاسی امریکا نسبت به ایران خوشبین نیستند.
سیاست های خارجی امریکا انگونه که تاکنون نشان داده شد، مبتنی بر دکترین امنیت دفاعی و رسیدن به منافع ملی این کشور است و با جابجایی روسای جمهور، کمتر دچار تغییر ماهیت شده و تنها در روش های حاکم بر دو نگاه حزب دموکرات و جمهوریخواه با هم تفاوت هایی دارند .
امریکای دوران احتمالی رییس جمهور اینده هرچند که با توجه به نگاههای حزبی او و روش هایی که خواهد برگزید متفاوت تر از دو ران ترامپ خواهد بود اما او به ناچار به دلیل برخی سیاست های اعمالی رییس پیشین، مجبور به بازی در زمینی است که ترامپ برایش فراهم کرده و این از چالش های جدی روابط بین الملل این کشور بویژه در مواجهه با ایران است.
اکنون با توجه به مجموعه حوادث و احتمالات صحنه روابط بین الملل و آنچه که در رو و زیر میز مذاکرات احتمالی و همچنین تجربه برجام وجود دارد نقشه را ه ایران جز از مسیر تامین منافع ملی نخواهد گذشت زیرا این مهم در دکترین منافع ملی هر کشوری قابل درک است و باید بدانیم که امریکا همچنان در امتداد منافع خویش خواهد تاخت و رهبران ایران نیز این شرایط را به خوبی درک کرده اند.
یکی از مهمترین دغدغه هایی که گاهی مردم کشور را دچار نا امیدی می کند پراکنده گویی و نبود وحدت رویه مبتنی بر منافع ملی و پیروی از آن توسط بخش هایی از فعالان حوزه های سیاسی و پیشتازان تئوری پردازی است که جز بر آشفته کردن فضای امنیت روانی کشور ثمره دیگری ندارد که گاه با انگیزه فشار بر رقیب سیاسی بویژه دولت مستقر از رفتارهایی بهره می برند که موجب خدشه دار شدن منافع ملی می شود.
از سوی دیگر رفتن پای میز مذاکره برای دست یابی به توافق ها مبتنی بر شرایط روز حاکم بر فضای روابط بین الملل خواهد بود اما آنچه موجب تغییر در مسیر اینده سیاست ها خواهد شد درک شرایط و کمک به فضای تاب اوری داخلی و اجرای سیاست های مبتنی بر منافع ملی و اعتماد سازی داخلی و خارجی است که با شفاف سازی و اینده نگری و تکیه بر توان داخلی برای توازن منطقه ای امکان پذیر است.
بررسی رفتار سیاسی رهبران امریکا و استراتژی این کشور در طول تاریخ نشان داده است تامین منافع و گسترش حوزه نفوذ و رسیدن به اهداف ملی آن هیچگاه تغییر نکرده و در مقابل چنین کشوری که خصمانه با کشورهایی چون ایران رویارویی دارند باید هوشمندانه تر رفتار کرد و وادادگی و دلدادگی در کنار نفی تمام امتیازاتی که داریم و می توانیم کسب کنیم و محکوم کردن برقراری هر رابطه ای نمی تواند کارساز باشد چرا که امریکا همچنان در همان مسیر است و باید از تاریخ درس گرفت !
- نویسنده : یونس رنجکش