این  به شرط چاقوها!
این  به شرط چاقوها!
معین نیوز_اوایل دهه هفتاد بود و روزی از سوی ایرنا برای پوشش مراسم معارفه فرماندار یکی از شهرستان های شرق گیلان در آن جمع حضور داشتم که جمله امام جمعه شهرستان در مراسم معارفه فرماندار که ما اقای فرماندار را به شرط چاقو قبول کرده ایم برایم بسیار جالب بود و این جمله هنوز پس از سال ها در گوشم نجوا می شود و وقتی به اوضاع کشور می نگرم بیشتر با مفهوم این شرط آشنا می شوم...

اوایل دهه هفتاد بود و روزی از سوی ایرنا برای پوشش مراسم معارفه فرماندار یکی از شهرستان های شرق گیلان در آن جمع حضور داشتم که جمله امام جمعه شهرستان در مراسم معارفه فرماندار که ما اقای فرماندار را به شرط چاقو قبول کرده ایم برایم بسیار جالب بود و این جمله هنوز پس از سال ها در گوشم نجوا می شود و وقتی به اوضاع کشور می نگرم بیشتر با مفهوم این شرط آشنا می شوم.

داستان مدیران به شرط چاقو که در فقدان نظام اداری شایسته سالار و جانشین پرور و بهره مند از جیره نفتی با مداخلات عناصر پیش و پس پرده رخ می نمایانند قصه پر غصه دیوانسالاری ایران است که زخم کهنه آزمون و خطاهای آنان هر روز هزینه کشور داری را بر گرده ملت گران تر می کند .

این عناصر که فرقی ندارد از پس کدام جریان سیاسی از چپ و راست و حزب الهی و انقلابی و اصولگرا و اصلاح طلب و اعتدال گرا افتاده باشند و وصله های ناجوری هستند که در این دوره های متعدد با همان شرط چاقویی، هندوانه سربسته ای بوده اند که امروز باید بانیان وضع موجود را در انان و حامیانشان بجوبند .

حالا بماند از اینکه کسی هم مسوولیت سر برآوردن این جماعت و حاکم شدن بر سرنوشت ملت را که همچنان ادامه دارد برعهده نمی گیرد و همه توپ این هزینه های سر به فلک کشیده برای مردم و نظام حاکم را زیر پای یکدیگر می اندازند و اینگونه می شود که هر روز در جای جای این سر زمین شاهد بروز چالش ، بحران و ناامنی های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی هستیم و از کسی هم کاری بر نمی آید.

آنچه در غفلت این سال ها بیش از هر زمانی پر رنگ تر مشاهده شده است دخالت های پیدا و پنهان عناصر خارج از سیستم های سازمانی در حوزه انتصابات و در دست گرفتن سرنوشت سیاست های اجرایی کشور توسط محفل نشینان با عناوین فریبنده و من درآوردی و بازی و سو استفاده از واژگان گاهی مقدس و با اصالت بوده است که در گوشه و کنار در هر شهر ، استان و کشور و د ر سطوح و قوای مختلف به وضوح قابل رویت است و هر روز موجب شکاف عمیق تر بین دولت و ملت و حاکمیت می شوند.

حضور این ناشایستگان نشسته بر گرده این ملت شایسته ، آنقدر پرواضح است که خروج دسته دسته شایستگان از جغراافیای سرزمینی و گوشه نشینی نخبگان در کنار پر شدن فله ای جای انان توسط این گروه های تاراج برنده منافع ملی، دیگر عادی انگاری تلقی می شود .

انگونه که جایگزین کردن آدم ها در سیستم دیوانسالاری کشور به سهل و سهولت و به وقت یک آب خوردن انجام می شود در هیچ کجای دنیا اینگونه نه کسی دیده و نه شنیده است.

از اسرار این سهولت و سهل حکمرانی شاید ثروتمندی این کشور و در دسترس بودن منابع و بهره مندی از دلارهای نفتی آن باشد زیرا اگر این جعرافیا در فلات دیگر و سرزمینی برهوت بود و مدیریت در آن نیازمند کار و تلاش و اندیشیدن و فهم حکمرانی دیگر و متولیان امور، قدرت چرخاندن چرخ ها با توان و توانمندی خویش می دیدند و برای خرجش به قولی دست به جیب می شدند بآنگاه هیچکس به خود اجازه ورود اینگونه در این عرصه را نمی داد چون از قدیم بر پیشانی فرهنگ این ملت نوشته است کار هر کس نیست خرمن کوفتن ….!