روزی که دخترم را برای ثبت نام ژیمناستیک به باشگاه بردم که با او صحبت کنم گمان نمیکردم او آن بانویی باشد که روزی قلم به دست بگیرم و از او بنویسم. آن روز را خوب یادم هست؛ چند دقیقهای روی سکوهای گوشه سالن نشستم تا زمان تمرینش با بچهها تمام شود و بتوانم صحبت کوتاهی با او داشته باشم.
مثل مربیهای دیگر به نظر میآمد با همان لباس ورزشی باشگاهی که همه مربیان به تن میکنند؛ جدیتش اما برایم ستودنی بود اینکه چطور جدیت و مهربانی را با هم عجین کرده بود تا از شاگردانش ورزشکارانی توانمند اما اخلاق مدار بسازد. خدا قوت گفتم و دخترم را ثبت نام کردم و این شد که چند ماهی باب رفت و آمدم به باشگاه تختی لاهیجان باز شد. ساعت کلاس که تمام شد زنی که از درِ باشگاه به منزل میرفت را به سختی میشد شناخت؛ همان بانویی بود که چند دقیقه پیش با بچهها تمرین میکرد حالا با چادر مشکی و مقنعه ی سورمه ای رنگ و پوشش کامل یک زن مسلمانداشت از در باشگاه خارج می شد. او و دخترش که چون او حجاب برتر را برای خود برگزیده بودند الگوی زن موفق مسلمان را در ذهنت ترسیم میکردند.
چند ماهی که از آشنایی ام با خانم مریم باقریان گذشت از او وقتی برای گفتگوی رسانهای خواستم و او صمیمانه پذیرفت؛ گفتگویی خودمانی بعد از ساعت تمرینش، کنار پیاده رو ، روی صندلیهای روبروی در خروجی باشگاه. از وی خواستم خودش را برای مخاطبان رسانهمان بیشتر معرفی کند و گفت: مریم باقریان هستم، دبیر آموزش و پرورش، ۳۱ سال سابقه کار دارم. در حال حاضر مربی ژیمناستیک هستم و در دانشگاه نیز تدریس میکنم.
در حوزه ژیمناستیک ۱۷ سال مسئول انجمن آموزشگاههای استان گیلان بودم؛ ۱۷ ماه نایب رئیس ژیمناستیک استان گیلان، ۱۰ سال رئیس هیئت شهرستان لاهیجان و مدت ۶ سال نیز به عنوان نائب رئیس حضور داشتم و مدرس فدراسیون ژیمناستیک هستم. پرسیدم : خانم باقریان از چه زمانی وارد ورزش ژیمناستیک شدید ؟ پاسخ داد: از سال ۶۴ وارد ورزش و در سال ۶۹ وارد دانشگاه شدم و همانجا رشته تربیت بدنی را انتخاب کردم. در سال ۷۰ کارت مربیگری درجه ۳ را گرفتم و مشغول مربیگری ژیمناستیک شدم و در سالهای بعد به درجه ۲ و ۱ دسترسی پیدا کردم . سال ۹۶ در حوزه داوری در کلاسی بینالمللی شرکت کردم و در سال ۹۴ نیز در یک دوره مدرسی، که آنجا به عنوان مدرس پذیرفته شدم و هم اکنون، هم در فدراسیون و هم در دانشگاه تدریس میکنم.
وی در پاسخ به این سوال که: آیا تلفیق حجاب با ورزش محدودیتی برای شما ایجاد نکرده است یا خیر؟ گفت: اینکه حجاب بخواهد در رشتههای مختلف مانع بشود را نمیپذیرم و معتقدم که این ارتباط من هست که نشان میدهد آیا اثر سازندهای دارم روی افراد یا خیر. سعی میکنم در همه ی خانوادهها سازنده باشم و خداوند را شاکرم که تاکنون مربی قشر خاصی نبوده ام و از همه طیف شاگردانم هستند و خانوادهها به گفته خود کلاسم را امنترین مکان میدانند. روی مسائل تربیتی و حرفهای بچهها بسیارحساس هستم چرا که معتقدم یک مربی در کنار مربی ورزشی بودن باید مربی اخلاق نیز باشد. امروزه جامعه ما بیشتر نیازمند مربی اخلاق است تا یک مربی صرف ورزشی و من سعی کرده ام تلفیقی از این دو باشم. از موفقیت وی در عرصه قهرمان پروری پرسیدم که وی اظهار داشت: در سالهای دهه ۸۰ و ۹۰، ۶ قهرمان ر رشته ژیمناستیک از شهر لاهیجان داشتیم به نامهای: ندا صابری، سارا کیومرثی ، غزل اکبری، نیلوفر شمس لطیفی، آلاله کریمپور و صدف یوسفی که چندین سال قهرمانی کشور را در کارنامه ی خود دارند و اغلب آنان چه مربیان امروزند و چه با تحصیلات تکمیلی در مشاغل عالی مشغول به فعالیتند.وی در ادامه گریزی نیز به موانع عرصه ی قهرمان پروری در سالهای اخیر زد و گفت: من مربی هستم که تمام تلاشم را معطوف قهرمان پروری میکنم اما در حال حاضر انگیزه ام برای این حرکت بسیار کمرنگ شده است و آن هم ناشی از پای کار نبودن بسیاری از مسئولین است . از حدود ۱۰ سال پیش که سالنها خصوصیسازی شد تا درآمد اجاره آنها به هیئتها تعلق بگیرد و برای سالنها هزینه شود گمانمان بر بهتر شدن روند بود اما این اتفاق نیفتاد و سالنی که در حال حاضر مربی آن هستم ۳۰ سال است که امکاناتش به همان شکل باقی مانده و تغییرات اساسی در شاکله ی آن صورت نگرفته است و این شد که سالنها از استاندارد درآمده و لذا از قهرمان پروری نیز فاصله گرفته است.
وی اضافه نمود: ما باید سیاست را از ورزش جدا کنیم و با تخصصی نمودن هیئتها کسانی را وارد هیئتهای ورزشی کنیم که خود ورزشی و کار بلد باشند نه اینکه از دور دستی بر آتش داشته باشند که اولین دود این روند به چشم جامعه ورزشی و ورزشکارانی خواهد رفت که میتوانند با درایت مسئولینِ هیئتها، سکوهای ورزشی را از آن خود کنند و در نهایت برای کشور افتخار بیافرینند.از وی پرسیدم : چگونه ورزش را با وظیفه همسری و مادریاش تلفیق کرده است تا آسیبی به هیچ کدام وارد نشود؟
و او مصمم پاسخ داد: تا زمانی که وارد سالن میشوم مشکلات منزل هر آنچه باشد پشت درهای سالن میماند و در عوض وقتی منزل هستم تماما در اختیار خانوادهام و تمام تلاشم را میکنم تا وظیفه مادری و همسری ام را به درستی انجام دهم هرچند این مسیر میسر نمیشد مگر با همکاری ستودنی همسرم که اگر پیشرفتی بوده است با حمایتهای همیشگی ایشان از من محقق شده است. چرا ژیمناستیک؟
سوالی که در ادامه ی گفتگو از خانم باقریان پرسیدم و او گفت : ژیمناستیک یک رشته پایه و در عین حال آسیب پذیر است. اگر قرار است کسی قهرمان تربیت شود باید رشته ی پایه را پاس بدارد هرچند این ورزش دیر بازده است و نیاز به صبر و تحمل دارد اما چون ورزش مادر است چنانچه اصولی کار شود در هر رشته میتواند قهرمان پروری داشته باشد و کسی که آغاز فعالیتش را با ژیمناستیک شروع کند بعدها در هر رشتهای که ورود کند میتواند قهرمان شود. از این مربی توانمند خواستم از نقش ورزش در کاهش آسیبهای اجتماعی برایمان بگوید و وی پاسخ داد: ورزش میتواند بهترین گریز از فضاهای ناسالم جامعه باشد و لذا از مربیان استدعا میکنم به گونهای با بچهها ارتباط بگیرند که آنها سالنهای ورزشی را پناهگاه امنی برای خود بدانند به ویژه در اوضاع و شرایط امروز جامعه که دهههای هشتادی و نودی ما گاه سردرگمند و قادر به تشخیص درست راه سلیم از سقیم نیستند و بخشی از این هدایتگری ، وظیفه ی مربیان و دست اندرکاران ورزشی است که با جذب جوانان به فعالیتهای ورزشی در حفظ سلامت جوان و در نهایت جامعه بکوشند. «تشریح وضعیت ژیمناستیک در استان و کشور» دردناکترین سوالی بود که میشد از خانم باقریان پرسید! و او که انگار با این سوال روی زخمهای کهنهاش نمک پاشیده باشم از نامهربانی هیئتها گفت و اینکه چگونه ورودِ مسائل سیاسی در ورزش استان و گاه استفاده از بند «پ» برای مسئولیت پذیری در هیئتها، ورزش ژیمناستیک را با مشکلات عمده مواجه کرده است و همین امر موجب شد که وی پس از ۱۷ ماه نایب رئیسی هیئت استان از این مسئولیت کنارهگیری کند تا به گفته ی او حاشیهای برایش ایجاد نشود.
وی اما در مورد وضعیت حال ژیمناستیک کشور گفت: خوشبختانه با هماهنگی فدراسیون ژیمناستیک ایران خانم دکتراینچه درگاهی که بسیار فهیم و مدیر بسیار شایستهای هستند قضایای گیلان پیگیری شد و اخیراً سرپرستی برای گیلان انتخاب شد که همسو با هم هستیم و بنده هم به عنوان یکی از اعضای ۵ نفره هیئت مدیره ژیمناستیک استان هستم و در کنار آن مسئولیت کمیته داوران را هم به عهده دارم و امیدوارم بتوانیم گامهای موثر و کاربردی برداریم و آنچه را که حق ژیمناستیک گیلان است محقق کنیم.وی ادامه داد: ژیمناستیک کشور با مدیریت صحیح خانم اینچه درگاهی توانست معنای المپیکی شدن را درک کند، چیزی که قبل از آن به دلیل عدم آشنایی مدیران فدراسیون با زبان و از دست دادن امتیازات المپیکی شدن تحقق آن امکانپذیر نبود اما با حضور این بانوی توانمند پس از ۶۰ سال صاحب سهمیه المپیکی شدیم و اخیراً هم آقای مهدی الفتی مقامدار سهمیه المپیک شده و مقام خوبی را نیز کسب کردند.
این داور و مربی متخصص سپس در پاسخ این سوال که: «چه اهدافی را در آینده دنبال خواهد کرد» گفت: اولین تلاشم در زمینه پیگیری یک سالن اختصاصی برای ژیمناستیک شهرستان است؛ ما میتوانیم سرمایهگذارانی را جذب کنیم که با پشتوانه ی آنان سالن تخصصی ژیمناستیک داشته باشیم. شهر فومن یک خانه ی ژیمناستیک دارد و این در حالیست که شهرستان لاهیجان که در هر بار اعزامِ تیم از هر ۶ تیم اعزامی، سه نفر آنان از لاهیجان است از داشتن سالن تخصصی ژیمناستیک محروم است و من امروز در سالن کشتی که آن هم با ساعتهایی که هیئت کشتی برای ما مشخص کردهاند و با سختی فراوان مشغول به کار هستم.
وی دومین هدفش را مطالبه از ریاست تربیت بدنی لاهیجان آقای سقراطی که از پیشکسوتان ژیمناستیک هستند در راستای اختصاص بودجه به منظور خرید امکانات عنوان نمود تا ژیمناستیک لاهیجان بتواند در بعد قهرمان پروری به دوران طلایی دهه ی ۸۰ و ۹۰ برگردد. مریم باقریان در پایان این گفتگوی صمیمانه گفت: به عنوان مادری که تلاش کرده ام دو فرزند دختر و پسر با الگوی فاطمی تربیت نموده و به جامعه هدیه کنم و مربی ای که عمرم را در این راه گذاشته و سعی کرده ام در پوشش کامل اسلامی، با عملم و نه درشعار ، سازندگی ایجاد کنم و در سختترین شرایط سالن و تمرینهای ورزشیام را در امنیت کامل برگزار نمایم از همه ی خانوادهها درخواست میکنم در شرایط دشوار امروزی که جوان و نوجوان با سردرگمیهای فراوان در جامعه روبروست آنها را به مسیر درست و سلامت سوق دهند و به جوانان نیز میگویم وقت خود را درگیر حاشیهها نکنند و تلاش کنند تا خود واقعیشان را بشناسند تا در هیچ مسیری دچار چالش نشوند. او در حالی که در نگاهش افقهای روشن آینده موج میزد با من خداحافظی کرد تا به گفته ی خود بعد یک روز تمرین و تلاش هر آنچه گذشت را پشت درهای خانه بگذارد و با آغوش باز مادرانه به دامان خانوادهاش برگردد. سفرهای منتظرِ شام گرم او و فردایی ، سالنِ ورزشی شهرش، دلگرمِ اوست.