«هما» جنسش با خیلی از دیگرانی که میشناختمشان فرق داشت؛ خستگی ناپذیری اش، جهادی بودنش، در جریان بودنش. اصلا ساعتی نیست که به او زنگ بزنی و او در کلاس یا در دل جلسهها و برنامههای درون شهری و برون شهری و یا گزارش نویسی نباشد.
او را وقتی با برخی مسئولین مقایسه میکنم که تا ساعت کاری شان تمام میشود گوشیشان خاموش است یا در دسترس نیست زیر لب میگویم به راستی که:« تفاوت ره از کجاست تا به کجا»مسئولینی که گاه برای یک ساعت بیشتر ماندن در اداره اضافه کار مطالبه میکنند و او شاید از ۲۴ ساعت شبانه روز ۱۸ ساعتش را روایت میکند بی آنکه کسی برایش اضافه کاری معین کرده باشد؛ او به این باور رسیده است آنچه میکند در دفتر عدل الهی ثبت است و این باور است که وی را با خستگی بیگانه کرده است.
دختری که با حجابش زندگی میکند . او را حتی وقتی که در زمینهای کشاورزی شان در حال کاشت و برداشت بادام و کمک به خانواده میبینی، چادرش را به کمر بسته است؛ انگار که جزئی از وجودش شده باشد. «هما» همچون نامش، مرغ سعادتی است که سالهاست با دو بال معلمی و خبرنگاری در آسمان علم و روشنگری شهرش پریده است؛ گاه در یک مدرسه ی روستایی دوردست که شاید نیمی از درآمد اندک ماهانه اش پای کرایهها رفته است و گاه در مدرسه ای در دل شهر.
او در هر حال به رسالتش فکر میکند و شاید کسی باورش نشود تمام آنچه از این دو حرفه نصیب او میشود از ۵ میلیون در ماه تجاوز نمیکند هرچند این داستان بسیاری از ماست که در عرصه ی رسانه و قلم زیستهایم و چیزی جز عشق پابند به حرفه مان نکرده است. امروز از اینکه «رویداد طنین» فرصتی شد تا پس از سالها تحسین کردنش، این بار او را به رشته ی قلم درآورم خرسندم چرا که معتقدم او و بانوانی چون او که من هنوز مجال نوشتن از آنها را نیافته ام، شایسته ی تقدیرند. این کمترین کاریست که میشود گفت تا مردم سرزمینم دلگرم باشند به حضور چنین دخترانی که فراتر از ساعت و زمان و حقوق و مزایا پای رسالتشان ایستاده اند. مادران دلگرم باشند به معلمانی چون او که به گفته ی خودش وقتی کتاب هدیه شان به درس «پدر مهربان» رسید به دلیل اینکه تنها فرزند بتیمکلاسش آزرده خاطر و غمگین نباشد کلاس درس اختصاصی اش را با او ، پای مزار پدرش برگزار می کند تا نهایت رعایت را در حق شاگرد خود کرده باشد.
به راستی چقدر دلپذیر است دانش آموز چنین معلمان فهیمی بودن. امروز هما مدیر خبرگزاری بسیج گیلان است، سردبیر پایگاه خبری جلال شرق و پایگاه خبری بهجت نیوز و همزمان معلم پیش دبستانی و دبستان. فعالیت ۱۴ ساله در رسانه و ۱۸ ساله در معلمی دارد و با این حال هنوز بیمه نشده و به استخدام رسمی در نیامده است و تمام تابستانهای این ۱۸ ساله را بدون هیچ حقوق و مزایایی سر کرده است.در دوران کرونا به عنوان مدافعان تربیت از معاون وزیر پرورشی کشور لوح تقدیر دریافت نموده و در حریم رسالت و جشنواره ابوذر در بخش یادداشت حائز تقدیر شده است و مسئولیتهای جانبی دیگری که همچنان در تمامی آنها اهتمام میورزد.
او همواره مرا به یاد چشمهای میاندازد که از بالا دستها میجوشد و در پایین دستها در جریان است و همچنان میرود تا آب زندگانی باشد برای تمام آنان که تشنه ی روشنگری و شفافیت قلمهای اویند؛ به راستی او روایتگری است که خستگی نمیشناسد.
رحیمه احمدپور