چند وقت پیش در آستانه سالگرد مرگ مهسا دختر کرد ایرانی در باز نشر کلیپ های منتشر شده از رییس یکی از گروه های اپوزسیون خارج نشین که بهانه انقلاب مردم ایران در سال ۵۷ ، مبارزه با عملکرد پدرانش بود تاکتیکی به اصطلاح حرفه ای گوشزد میشد که جای تامل داشت و آن حضور روزانه در خیابان و سوت زدن های شبانه بود!
مرگ ناگوار آن دختر ایرانی در اشتباهی که رخ داد بهانه ای شد برای شکل گیری موج جدیری از اعتراضات خیابانی و تاوان سنگینی که برکشور و ملت تحمیل شد و دامنه این هزینه ها نیز هر روز به بهانه های بدخواهانه بیشتر می شود.
شکل گیری اعتراضات در این چند دهه با فاصله ها و انگیزه های مختلف و کوتاهتر شدن زمان وقوع انها ریشه در نارضایتی های بسیار در درون جامعه در حوزه حکمرانی و گاه مداخلات فراقانونی در زندگی مردم دارد و بهانه تداوم ان هم هنوز به دلیل برخی رفتارها و برنامه های یک سو نگرانه برخی متولیان احساس می شود.این اعتراضات که از چالش ها و مشکلات سیاسی به حوزه های اجتماعی واقتصادی رسیده است، فرصتی شد برای موج سواری های عده ای که نمک بر زخم ملت شدند و نه تنها گره ای از مشکلات باز نکردند بلکه در کنار نابخردی های برخی در داخل ، موجب شکل دهی دوقطبی ها در کشور و پهن شدن سفره ناامنی با خط براندازانه شدند.
اگرچه بسیاری در داخل از روند اوضاع اجتماعی . فرهنگی و اقتصادی رضایت نداشته و نا کارامدی ها در بهره مندی از ظرفیت های توسعه ای کشور و افتادن مدیریت جامعه در دامن باند و محفل و خالص سازی های افراطی را مشکل اساسی وضع موجود می دانند اما فایق آمدن بر این مشکلات و چالش ها را اصلاح امور و جدایی از خط براتدازی می پندارند.
در این میانه جمعی نیز با عبور از راهکارهای اصلاحی و نا امید شدن از روش های ملایم و رفتارهای مدنی به دلیل ناکارامد جلوه دادن این روش ها توسط بخشی از صاحبان قدرت و نفوذ ، تنها راه باقی مانده را عبور از وضع موجود در نظام سیاسی می پندارند و گاه با گذر از مشی معقولانه با افتادن در اتش هیجانات سیاسی و اعتراضی موجب هزینه های بسیار برای خود و کشور و ملت می شوند.در چنین شرایطی هم عده ای چه انانکه در قامت قیم های متوهم بر سرنوشت این ملت چنگ زده اند و چه انانکه در خواب خوش خیالی بسر می برند با عدم درک ملت و درافتادن در بازی چیده شده برایشان گرفتار امده اند به تحریک جامعه دست می زنند تا شاید از این نمد کلاهی بر سر خویش بدوزند!
آنچه ملت ایران در طول عمر آرمانخواهی خویش طلب کرده متاسفانه به دلیل مداخلات نا اهلان به تاراج رفته و این درد کهنه ای است که زخم ان دهن بازکرده و باید درمان شود اما این دلیل نمی شود که برخی بنشینند و با بازی های خطرناک و گاهی هم کودکانه در اندیشه تغییر های نامتعارف باشند!
تغییر در مسیر ارمانخواهی جامعه ای زنده امری طبیعی و پدیرفته است و حکمرانی های مطلوب می بایست در همین مسیر موجب باز شدن فضاهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در چهارچوب های قانونی باشند و ایرانی نیز در پیچ و خم تاریخ با عبور از طوفان بلایا و ناملایمات زمان ، نشان داد که راه خویش به خوبی می شناسد و با رصد رفتار و اعمال بدخواهان و خادمین و خائنین هر چند با لبخند به استقبال امده باشند ، در طریق خویش خواهد رفت که همان رسیدن تا افق های روشن به تدبیر و عقلانیت است.
- نویسنده : یونس رنجکش