چندی پیش در جمعی از سرمایه گذاران بودم و دیدار و گفت و گویی برای اجرای پروژه ای که سخن از ظرفیت های گیلان و موقعیت ها و گذشته ان در کنار داشته ها و جاذبه هایش بویژه شهر رشت به میان امد که ذکر خاطره یکی از چهره های نامی ان جمع که در استان همجوار از نامداران صنایع فراوری یکی از محصولات استراتژیک کیلان است برایم جالب بود.
او از عشق و علاقمندی ویژه اش در دوران کودکی می گفت که با چه مشقت و رنجی با تحمل نشستن پشت نیسان های ان روزگاران دهه چهل و پنجاه با شوقی وصف ناپذیرکیلومترها جاده های سنگلاخی و ناهموار روستا و استانشان را طی مسافت می کردند و به رشت می آمدند تا ابن شهر را که از نگاه او در ان روزگاران شهری با فرهنگ و مترقی به چشم می آمد ،ببینند و از آن لذت ببرند. او اشاره داشت در مقایسه با شهرهای خودشان در همسایگی گیلان که به سختی باید با اسب و الاغ، راههای پر سنگلاخ را طی می کردند ور شت برایشان بهشت شهرها بوددر مقایسه با انچه خود در دیارشان می یافتند!
او خاطرات گشت و گذار در رشت قدیم را آنچنان با شور و حال خاصی تعریف می کرد که برایم بسیار جالب و جذابیت داشت که با توجه به گذشته تاریخی این شهر که نمادی از فرهنگ و تاریخ گیلان و مردمان این دیار کهن است و برای بسیاری از پدیده ها شهر اولی های ایران ،شنیدن این سخنان دلنشین بود.
از عصر قاجار تا به امروز که رشت عنوان مرکز گیلان را یدک می کشد و به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و اقلیمی گل سر سبد شده است و این سال ها هم روزی بر ایش در روزشمار محلی سکه زدند ، چهره ها و نام های بسیاری سکاندار مدیریت بلدیه دیروز و شهرداری به اصطلاح کلان شهر امروز شده اند که در این جمع همواره شخصیت هایی بوده اند که آثار عملکردی انان چیزی به این شهر اضافه کرده و بر ارزش ان افزوده اند و نمادهای خدمات انان در گوشه و کنار هنوز هم قابل لمس است که اگر راه دور نرویم همین خانه میراثی باقی مانده از اولین شهردار بلدیه که خانه شورا نشینان شده بود حد اقل آثار ماندگار برای امروزی های مدیریت شهری است که به آن مباهات دارند و حالا بماند مابقی آثار و ارزش های ماندگار دیروزی ها که کم هم نیستند و فقط در سایه بی تدبیری به فراموشی رفته اند.
انچه موجب تاسف و تاثر این سال های مدیریت شهری بویژه با روی کار آمدن شوراییان بر این شهر رفته است و فرقی ندارد که اهالی شورایی منتسب به کدام قبیله و فرقه چپ و راستی باشند و با چه پشتوانه هیجانی و مسلک سیاسی به سکانداری هیات تصمیم گیر برای این کلانشهر ،دست یافته باشند که مروری بر کارنامه فردی و گروهی انان جز زجر اوری برای مردم نداشته است ، آنچه رنج دوران شده است فرصت سوزی ها در توسعه شهری و ناکار امد کردن مدیریت و ناپایداری و بی ثباتی ها در ساختار نطام تصمیم سازی و تصمیم گیری این مدیریت است که البته باید سو استفاده ها در این میان را هم به آن اشاره کرد که بگیر و ببند شورا نشینان و شهرداران و ابطال شورا نیز از کارنامه درخشانی است که این طایفه های محفلی از خود برجای گذاشته اند.
اکنون نیز با همه شورو حرارتی که طایفه ای جدید برای مدیریت شهری رشت پای کار آمده اند گویا قصه پر غصه بی ثباتی مدیریت شهری هنوز پا برجا است و با انتخاب کمتر از یکسال در دو فاصله از یاران جمع خود به عنوان سکاندار مدیریت شهری به قیام برای ناکام کردنش از چیدن طعم مدیریت بر امده اند که دلیلش هرچه باشد و به هر قیمتی در این گام ناکام بماند که ان هم بازی سرنوشت ب ای اوست که خود نیز در گذشته پا در رکاب همین مسیر داشت ، بیانگر یک واقعیت دردناک و تلخ است و ان بی اعتباری اقتدار مدیریتی در نزد افکار عمومی و فرصت سوزی برای باندهای سودجو که در چنین زمان هایی، بهترین شرایط برای کسب و کارشان فراهم است.
رشت را نماند فرهنگ و هویت گیلان می دانند و این مرکز استان یکم دیروز و یکی از پرجاذبه ترین مراکز استان های امروز که شهر اولین های ایران است و جای پایی در سفره خلاق خوراک بونسکویی برای خودش بازکرده اما در غفلت کار آمدی و افتادن در دست اهلش به شهر جامانده در توسعه رسیده است و آنچه امروز بر او می رود بیگانه با هویت مردمانش هست و این بیگانگی ها نامرتبط با شهر اولی هاست!