تخریب پیاده‌راه، نشانۀ حاکمیت گسست اجتماعی
تخریب پیاده‌راه، نشانۀ حاکمیت گسست اجتماعی
معین نیوز_‌قاسم بزرگ‌زاده/حدود سی سال است که در بافت قدیمی و مرکزی شهر زندگی می‌کنم. رشت را دوست دارم و همواره به شهر و همشهریانم افتخار کرده‌ام. بیش از یک‌صد سال پیش از آنکه میدان شهرداری ایجاد شود، رشت، متشکل از محلات مختلفی بود که بین آنها باغ و آبگیر وجود داشت؛ این شهر یکی از دروازه‌های اصلی ورود و خروج بین ایران و اروپا بود، و هم از این رو پیش از دیگر شهرها با مفاهیم، برساخت‌ها و مظاهر تمدن مغرب زمین آشنا شد و بویژه درحوزه تعلیم تربیت (آموزش دختران و پسران) و بهداشت، گرته‌برداری‌های قابل تحسینی کرد...

حدود سی سال است که در بافت قدیمی و مرکزی شهر زندگی می‌کنم. رشت را دوست دارم و همواره به شهر و همشهریانم افتخار کرده‌ام. بیش از یک‌صد سال پیش از آنکه میدان شهرداری ایجاد شود، رشت، متشکل از محلات مختلفی بود که بین آنها باغ و آبگیر وجود داشت؛ این شهر یکی از دروازه‌های اصلی ورود و خروج بین ایران و اروپا بود، و هم از این رو پیش از دیگر شهرها با مفاهیم، برساخت‌ها و مظاهر تمدن مغرب زمین آشنا شد و بویژه درحوزه تعلیم تربیت (آموزش دختران و پسران) و بهداشت، گرته‌برداری‌های قابل تحسینی کرد. با ورود ایران به دوران مدرن، درگرماگرمِ نهضت ترجمه و آشنایی با سبک زندگی دیگر نقاط جهان، در زمانی نسبتا کوتاه، چهرۀ کشور و بویژه شهر رشت بطور اساسی دگرگون شد؛ میدانگاهی که قسمتی از آن گورستانی قدیمی بود، برای احداث ساختمان‌های اداری ولایتی، بلدیه و پستخانه، هتل و … در نظر گرفته شد. میدانی که بزودی به نماد شهر رشت تبدیل شد. خیابان حد فاصل میدان شهرداری و سبزه میدان را می‌توان دروازۀ مدرنیته و ورود سبک زندگی مدرن به شهر رشت نامید چرا که نخستین کافه قنادی‌ها، سینماها، بوتیک‌ها، عکاسی‌ها و مراکز ارایه خدمات مدرن و متناسب با تغییر سبک زندگی، نخست در این خیابان دایر شد.

«والتر بنیامین» فیلسوف آلمانیِ نیمۀ نخست قرن بیستم، «نظریۀ پاساژها» را مطرح کرد. او مفهوم فضا و زمان را بافرهنگ، هویت، قدرت، زبان، نمادها، تاریخ و تحولات فرهنگی گره زد. همانطور که پاساژها صرفا فضایی برای خرید کالا بحساب نمی‌آیند بلکه وجه تفریحی و گردشگری نیز دارند، «میدان» نیز فضایی عمومی و باز است که کارکردهای گسترده و تأثیرات زیادی بر فرهنگ شهری داشته و فقط به محلی برای آمدشد و ترافیک محدود نمی‌شود.

توجه و سرمایه‌گذاری برای ایجاد فضاهای عمومی مشترک، به توسعۀ فرهنگ شهری و مشارکت اجتماعی شهروندان وتوسعۀ متوازن شهری می‌انجامد. در دنیای فیزیک، «نظریۀ میدان» به برهمکنشیِ میدان با ماده می‌پردازد که می‌توان به درک و توصیف ماده و میدانِ حاصل از آن نایل آمد. میدان توأمان سوژه وابژه است؛ گستره‌ای که تحت تاثیر میدانِ جاذبه تک‌تک اجزاء، گرانشی بزرگتر می‌سازد، هژمونی خودرا در فضا و زمان عیان می‌کند، فرا می‌خوانَد، درونی می‌کند، بیرون می‌دهد و هماره در داد وستد است.

در شهرسازی و برنامه ریزی شهری، میدان‌ها، فضاهای عمومی و پیاده‌روهای اصلی شهراند که نقش مهمی در سازماندهی فضای شهری و پراکنش سکونتگاه‌های رسمی ووزیع خدمات شهری ایفا می‌کنند.

این فضاها به مراکز فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی، تجاری، تفریحی، گردشگری، محل برگزاری کارناوال‌ها، مراسم عمومی ومذهبی، محل اجرای برنامه‌های فرهنگی هنری، نمایشگاه‌های هنری و صنایع دستی، تجمعات سیاسی و اجتماعی و محلی برای گفتگو و بیان مطالبات مدنی… هستند که با رعایت اصول زیباشناسی، پیشینه وهویت و فرهنگ ساخته می‌شوند.

از سال ۱۳۷۵ که بعنوان کارشناس حقوقی وارد شهرداری رشت شدم، مسالۀ ترافیک خیابان‌های منتهی به میدان شهرداری مطرح بود. با افزایش بی‌رویۀ تولید خودرو و فرهنگ مصرف وشی‌ء‌وارگیِ مناسبات، مسئله به معضل تبدیل شد. گزینه‌های مختلف از جمله ایجاد تقاطع غیرهمسطح مورد مطالعه قرار گرفت. شهرداری رشت برای هرگونه تغییر کالبدی در میدان، از جمله ایجاد پل عابر پیاده با مانع و رادعِ سازمان میراث فرهنگی روبرو بود و حدود دو دهه سترون از رهیافتی موثر. تا اینکه چرخش فضای عمومی مدیریت کشور و استیلایی نوعی رادیکالیسم موجب شد تا شهردار جوان، جسور و رویاپردازِ عملگرایی بنام دکتر «سیدمحمدعلی ثابت قدم» که اعتنای چندانی به بروکراسی دست و پاگیر نداشت، بتواند از آن فضای هیجانی- پوپولیستی بهره جسته و تابوی دست زدن به پیکر میدان را بشکند؛ شد آنچه شد. مخالفت‌ها بیشتر از سوی مدیران محافظه‌کار شهری و کسبۀ بازار بزرگ رشت بود که شبکه دسترسی اصلی خود به محلات و انبوه سکونتگاه‌های غیر رسمیِ شهری را از دست می‌دادند. البته انگیزه غالب این اعتراض‌کنندگان با درنظر گرفتن ایجادِ انبوه خرده‌فروشی‌ها در محلات و فروشگاه‌های زنجیره‌ای و هایپرمارکت‌ها در نقاط مختلف شهر، عملا از موضوعیت ساقط شد و از طرفی با توجه به محدودیت‌های اعمال‌شده برای خودروهای شخصی، تردد خودروهای حمل بار در شبکه دسترسی فرعی بازار آسان‌تر نیز شد.

بارها اتفاق افتاده است  که گردشگری در خیابان بپرسد: جاهای دیدنی وتفریحی رشت کجاست؟  و در پاسخ با مکثی نسبتا کشدار، پاسخ درخوری نداشته باشم. اداره موزه رشت، گورستان سلیمانداراب، ساغری‌سازان ، پیرسرا و از همه جذاب‌تر بازار بزرگ رشت. همین! پیاده‌راه منتهی به میدان شهرداری، خیلی زود به یکی از مکانهای محبوب گردشگران تبدیل شد. درست است تا کنون کسی را ندیده‌ام که بر نیمکتی نشسته کتاب بخواند! اما حال و هوای تساهل و رواداریِ رشت در پیاده‌راه فرهنگی موج می‌زند. تجربۀ زیسته و خاطرات نسل‌هایی در این فضا شکل گرفته است و نمی توان حافظه جمعی را با «دیزاین‌کراسی» جابجا یا پاک کرد .

البته که نمی‌توان ادعا کرد در زمان ایجاد پیاده راه فرهنگی رشت برای همۀ نیازها، رورت‌ها، اولویت‌ها، برهمکنشی‌ها و … پیش‌اندیشی شده باشد. شکستن یک تابو، پنجه در افکندن با وضعیتی که به  توهم خودبسندگی دچارشده است نوعی عمل انقلابی محسوب می‌شود و در فضای اسیدی آن مجال محاسبات زیادی نیست.

این روزها خبرمی رسد که گویا برخی درپی‌آنند که تنها میدانگاه  ومرکزفرهنگی – تفریحی شهر را ببندند. اگر منظور تسهیل تردد شهروندان است، می شود با ایجاد رینگ دسترسی جانبی شمال به جنوب و شرق به غرب مشکل را حل کرد.

اهمیت تاریخی، نماد هویت شهری و نشانه‌شناسانۀ ابنیۀ موجود در این فضا و عدالت توزیعیِ ناشی از امکان دسترسی عمومی به  مبلمان شهری، فضای سبز، نور و منظر، سایه و تندیس‌ها و حجم‌های مفهومی و … ایجاب می‌کند که بار دیگر به رشتِ پیش از پیاده‌راه فرهنگی و رشتِ پس از آن کمی عمیق‌تر و بدون سوگیری ایدئولوژیک و سیاسی  نگاه کنیم. به نظر می‌رسد  خراب کردن پیاده‌راه، نشانۀ حاکمیت گسست اجتماعی باشد و اختلال در نظام استعاریِ درون و برون، تعلق، پیوند، مالکیت عمومی، خویشکاری وفداکاری، گفتگو و رواداری … را درپی دارد.

قطع نظر از مطالب فوق بموجب قوانین ناظر بر حوزه صلاحیت وزارت راه و شهرسازی ، شورایعالی معماری و شهرسازی ، بی تردید تغییرات عمده و  کالبدی در طرح های عمومی شهری (طرح جامع وتفصیلی)، در حوزه صلاحیت شورای ترافیک شهرستان و استان نیست.

شهر و جامعه شهری زنده و پویاست، بویژه رشت که شهر شب‌های روشن است. هیچ جناح، فرقه، گروه  سیاسی و … نمی‌توانند در مقابل تغییر جامعه بایستد. جوامع بدون درنظرگرفتن خواست و ترجیح حاکمان، کاملا آرام و بی‌صدا تغییر می‌کنند. رشت در کمال سازگاری و مدارا هویت فرهنگی خود را حفظ می‌کند. روزی که به همت مهندس «مرتضی شگفت»، شهردار فرهیختۀ رشت، گروه موزیک شهرداری پس از چند دهه سکوت و خاموشی، کنار آبنمای مقابل شهرداری ملودی‌های قدیمی را نواختند، یا روزی که از مجسمه‌های مدرن «باز باران با ترانه» و تندیس مفاخر در سبزه میدان …. کار دست مجسمه ساز خلاق رشت «کیوان پور نصری نژاد» رونمایی شد، رشت نشان داد که سبقه و سویۀ فرهنگی، موسیقی صمیمی و دلنواز خود را به‌رغم تنگجایی و تنگدستی ومحدودیت‌ها‌، حفظ کرده است. پیاده راه فرهنگی، گسترۀ راندوو (قرارملاقات) را از طاقیِ مقابل کتابخانه ملّی به پهنه‌ای وسیع تر برد. به قول «امبرتو اِکو»: «زندگی انسان درگرو حافظه و خاطره است. انسان بدون یاد و خاطره، ناگهان به مرتبۀ نباتات رانده می‌شود».

رشت زیبا و نمناک، با اینکه فقیر مانده و دیده نشده است، کماکان شهریست که در برابر تحکم‌ها و بفرموده‌ها و … از خود محافظت می‌کند، کماکان شهروندش را می‌فهمد و کماکان با میهمانش مهربان است.

  • نویسنده : قاسم بزرگ‌زاده