شاید درک برخی واقعیت ها دور از انتظار باشد بویژه در دوگانه جنگ و صلح یا خشم و نفرت با دوستی و مهربانی که هر طوری انرا ورق بزنی یک جای بغضی، باید باشد.
حالا این بغض را حتما هم نباید نشات گرفته از کینه بدانیم بلکه می تواند سرمنشا دیگری ورای انچه در تصور است دیده شود.
اربعین و رازهای موکب داری و زایران پیاده و میزبانی های طرف همسایه این سال ها جلوه دیگری نشان می دهد و این در حالی است که در مقابل سال های گذشته از دهه ۶۰ با آن اتفاق جنگ و دفاع بین ایران و عراق را با همه سوزو گدازه هایش پشت سر داریم.
آنچه مهم است این سال های در کنار هم بودن به رسم کرای یک همسایگی جغرافیایی است که آن ریشه در باوری دیگر و پیوستی بس فراتر دارد.
حسین(ع) و اربعین او حالا تبدیل به نما دی از صلح و دوستی شده است که تفسیر بخشی از همین واقعیت هایی است که بیشتر قابل تامل است.
پیوندهای فرهنگی و اجتماعی و مذهبی بین عاشقانه سرور آزادگی که نمادی از صلح و دوستی است این سال ها چنان موج می زند که بر آورنده امنیتی بی نظیر حتی در اوج خشم و نفرت و کینه داعشیان بود!
امروز این اربعین و نشانه های آن رازهای نهفته تری دارند که باید با نگاهی عمیق و درک استراتژی آن که همان بهره مندی از طرفیت های مذهبی برای صلح و آرامش منطقه ای و جهانی است شناخت!
اربعین نشان داد که بهره مندی از ظرفیت های دینی و مدهبی در مسیر آرامش بیشتری در صورت نبود دستان پنهان فرصتی بی نظیر برای جامعه بشری است.
باید فهمید حسین (ع)و بزرگان جامعه بشری برای صلح آمده بودند و حرارت اربعین هم در همان مسیر باید تفسیر شود.