درباره کریم کشاورز
درباره کریم کشاورز
معین نیوز_کریم کشاورز نویسنده، پژوهشگر و مترجم نامی بود که کار خود را با ترجمه شاهکارهای ادبی و اجتماعی اعم از رمان و داستان آغاز کرد و بعد به ترجمه آثار برگزیده تاریخی و تحقیقی روی آورد. وی در طول عمر خود خدمت اساسی به ترجمه کتاب‌های ایران‌شناسی و دانش داستان‌نویسی ایران کرد.

تاریخ ایران شاهد حیات افرادی است که به نوعی با دیگران متفاوت هستند؛ افرادی که دغدغه مند زندگی می کنند و فارغ از تمام هیاهوها از دورانی به بعد عمر خود را صرف فرهنگ و هنر کشورشان می کنند. یکی از این افراد کریم کشاورز است؛ فردی که بیش از ۷۰ سال از عمر پربارش را به ترجمه و نویسندگی گذراند و کتاب های زیادی را از زبان‌های روسی و فرانسه به فارسی ترجمه کرد.

تولد و خانواده

کریم کشاورز در ۱۲۷۹ خورشیدی در رشت به دنیا آمد. پدرش محمد وکیل التجار یزدی از افراد فعال در انقلاب مشروطه در گیلان و جزو افرادی بود که به طرف تهران حرکت کردند و محمدعلی شاه را سرنگون کردند. او در دوره اول و دوم مجلس شورای ملی از گیلان به عنوان وکیل مردم انتخاب شد تا اینکه در همان دوره دوم مجلس سکته کرد و درگذشت.

کریم اگرچه به قول خودش از مادرش «سلامت و سخت جانی و سخت کوشی» را به ارث برده بود اما پرورش فکری او مرهون پدر و بستگان پدری‌اش بود. خودش در همین خصوص می گوید: پرورش فکری من در محیط فرهنگ عمومی ملی و فرهنگ های محلی گیلکی و یزدی جریان داشته و فرهنگ و ادبیات فرانسه و تا حدودی ادبیات روسی هم در نمو و تکامل فکری من موثر بوده است.

برادرانش فریدون و جمشید بودند؛ برادر بزرگتر فریدون پزشک متخصص اطفال و نماینده بندر انزلی در مجلس شورای ملی بود و برادر دیگرش جمشید نوازنده و موسیقیدان بود. فرزندانش نیز بهمن کشاورز حقوقدان، اسفندیار کشاورز و مهربانو کشاورز بودند.

 بهمن فرزند کریم کشاورز

تحصیلات و فعالیت‌های فرهنگی

کشاورز تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش پشت سرگذاشت و بعد وارد مدرسه فلاحتی آنجا شد و زبان فرانسه آموخت و همانجا هم مترجم شد تا اینکه تحصیل را در مدرسه آلیانس فرانسه در تهران به پایان رساند.

وی در همان زمان ها هم با روزنامه‌ها و مجلاّت رشت همکاری فرهنگی خود را آغاز کرد. زبان روسی را در  کنسول‌گری روس در رشت، زمانی که دبیر کنسولگری، مترجم و معلم آنجا بود، آموخت و مدّتی در مدرسه آمریکایی رشت، آموزگار زبان فارسی مبلّغین آمریکایی شد و در دوران نهضت جنگل، کفیل وزارت مالیه بود. در همان زمان هم انجمن فرهنگی در رشت تاسیس کرد که نمایش روی صحنه می‌برد.

فعالیت‌های سیاسی

خانواده کشاورز از پدر تا فرزندان همه سیاسی بودند، پدر و برادرش نمایندگان مجلس و جزو افراد فعال سیاسی بودند و خود کریم نیز در حوزه سیاست فعالیت داشت. او بعد از فعالیت های ابتدایی در رشت به تهران رفت و در ۱۳۰۰ خورشیدی از وزارت معارف تقاضای امتیاز روزنامه‌ای به نام «قیام» می کند و ۲ سال بعد به جرم آزادی خواهی و فعالیّت و گرایش‌های سیاسی به یزد تبعید شد و چند سال در آنجا ماند که منابع مختلف در مورد اینکه او چند سال تبعید شد، اختلاف نظر دارند. به هر حال در همین دوره کشاورز از فرصت استفاده کرد و علاوه بر کارهای فرهنگی در دبیرستان «کیخسروی» به تدریس زبان فرانسه مشغول شد.

کنگره نویسندگان و آشنایی با نیما و هدایت

کشاورز بعد از پایان تبعید دوباره به تهران بازگشت و در ۱۳۲۵ خورشیدی به عضویت هیات رییسه کنگره نویسندگان ایران درآمد و با نویسندگان و شاعران نام آشنای آن زمان از جمله نیما یوشیج، صادق هدایت و … آشنایی پیدا کرد. خودش می گوید: رابطه من با صادق هدایت اندکی بیشتر از آشنایی بود ولی آشنایی من با نیما از کنگره نویسندگان شروع شد که مرحوم بهار ریاست آن را داشتند. مرحوم دهخدا، مرحوم فروزانفر، مرحوم هدایت و دیگران در آن کنگره شرکت داشتند و اعضای هیات رییسه کنگره بودند. بنده منشی بودم و همیشه با هدایت در محل هیات رییسه پهلوی هم می‌نشستیم در آن زمان مرحوم بهار وزیر فرهنگ بود و دکتر شایگان هم که در کنگره شرکت داشت، معاون همان وزارتخانه بود، نویسندگان و شاعران می آمدند و آثار خود را می خواندند.

کشاورز در برگزاری نخستین کنگره نویسندگان ایران و در انتشار مجلّه پیام نو همکاری کرد و در همان زمان عضو هیات مدیره و دبیر انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی نیز بود.

دستگیری و تبعید به خارک

بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی و فضای اختناقی که حاکم شد، بسیاری از فعالان سیاسی دستگیر و زندانی شدند که کریم کشاورز نیز یکی از آنها بود که بعد از دستگیری به جزیره خارک تبعید شد و مدت ۱۴ ماه را در آنجا در کنار دیگر زندانیان سیاسی گذارند.

کشاورز بعد از پایان دوران تبعید از انجام کارهای دولتی منع شد و به کار تالیف و ترجمه پرداخت و دیگر به هیچ وجه دست به فعّالیت سیاسی نزد. در همین زمان به دلیل ترجمه نمایش‌های فرانسوی به فارسی موفق به دریافت نشان طلا از «انجمن امید ترقّی» و در ۱۳۴۵ خورشیدی با ترجمه کتاب «تاریخ ماد» اثر «میخائیل دیاکونف» برنده جایزه بهترین کتاب سال شد.

تالیفات

کشاورز تحت تاثیر نوع پرورش خانوادگی و فضای حاکم بر زندگی اش به تاریخ، فرهنگ ادب ایران علاقمند شد و دلبستگی فراوانی پیدا کرد. خودش می گوید: من از دبستان به مسایل تاریخی به خصوص به مسایل مربوط به ایران علاقمند بودم.

به همین دلیل هم دست به تالیف کتاب هایی در این حوزه زد که از جمله آنها می توان به هزار سال نثر پارسی(گزیده‌ای از نمونه‌های نثر فارسی در ۵ جلد)، حسن صباح(برای نوجوانان)، گیلان(برای نوجوانان)، یادداشت‌های سفر حسنک یزدی به گیلان (برای نوجوانان) و چهارده ماه در خارک اشاره کرد.

او همچنین نخستین گام ها را در گردآوری ادبیّات عامّه مردم یزد برداشت؛ یعنی زمانی که در این شهر تبعید بود ۲ کتاب درباره آنجا به نام‌های «فی مدّه المعلومه» و «یادداشت های حسنک یزدی در سفر گیلان» و چندین گفتار در فرهنگ مردم یزد در مجله «پیام نو» منتشر کرد.

کارهای ترجمه

کشاورز افزون بر زبان گیلکی به زبان‌های روسی و فرانسه مسلّط و با زبان‌های انگلیسی، ترکی و عربی نیز آشنا بود و همین دانستن زبان های گوناگون باعث شد تا در حوزه ترجمه یکی از چهره های تاثیرگذار باشد زیرا کتاب های زیادی ترجمه کرد که از جمله آنها می توان به نهضت سربداران در خراسان، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، تاریخ ماد تألیف ایگور میخائیلوویچ دیاکونوف، تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸ تألیف پیگولووسکایا، آبیاری در ترکستان، اسلام در ایران تألیف ایلیا پتروشفسکی، ترکستان‌نامه، مقدمه فقه اللغه ایرانی، گزیده مقالات بارتلد، افسانه‌های کردی، خاطرات دوگل، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز تألیف گرانتوسگی، تاریخ اشکانیان تألیف میخایل میخائیلوویچ دیاکونوف، قهرمان دوران تألیف لرمانتف، دوران کودکی تألیف ماکسیم گورکی، دشمنان، دوبروسکی تألیف پوشکین، روستائیان تألیف لرمانتف، عشق بی پیرایه تألیف واندا واسیلوسکایا، زارع شیکاگو تألیف مارک تواین، لبخند بخت تألیف گی دوموپاسان، شهریار کوهسار تألیف ادمون آبو و شبی در چهارراه اثر ژرژ سیمنون اشاره کرد.

درگذشت

کریم کشاورز که با ترجمه های خود تأثیر مهمّی در افزایش دانش داستان‌نویسی ایرانی داشت، سرانجام پس از یک دوره خدمت به تاریخ، فرهنگ و ادب ایران در ۱۷ آبان ۱۳۶۵ خورشیدی چشم از جهان فروبست و پیکر او در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.