انتخابات با همه پیش بینی ها در کاهش مشارکت و عدم تمایل اکثریت برای انتخاب گزینه های مقبول خالص سازان تمام شده بود و همه چیز گویا بر ریل دغدغه های بازار عید و چالش های گرانی و دخل و خرج مردم قرار داشت که به یکباره یک بمب خبری از رفتار صدیق اهل نهی از منکر در فضا پیچید و شیخ نگران جریان اصولگرا را به گریانی انداخت!
ماجرا همان بود که همه شنیدند و توجیه توطئه ای در قالب سناریوی رابین هودی برای جعل امضا در واگذاری سند چند هزار متری زمینی بنام شیخ امر به معروف که در انکار انرا پروژه بدنام سازی خود و نظام خواند!اگرچه او در پیامی دیگر طلب استغفار و بخشش از مستضعفان به دلیل اعتماد به همراهان کرد اما انچه در ذهن مردم نشست باوری تلخ تر است.
اینک اما چه اتفاقی در این سال ها در دایره قدرت این شیخ معروف و امثال او بر سرنوشت کشور رقم خورده است چندان مسیر طولانی و پر پیچ و خم نمی خواهد تا بازشناسی شود و فقط کافی است همین پرونده های برافتاده بر تشت رسوایی مثل فرزندان معاون اول قوه ی عدلیه و یا معاون اجرایی معروف این قوه در گذشته و یا دیگرانی که بنام ژن خوب و آقازاده و خواهر زاده مشهور شدند را در رسانه ها دوباره مرور کنیم.انچه در باور مردم اکنون نشسته سلب اعتمادی است که به حکمرانان دارند هرچند که دامن بسیاری منزه و از الودگی رها است اما در آتش بی اعتمادی خشک و تر هر دو می سوزند.
اینک اما حکمرانی اعتماد ساز تنها راه باقی مانده است و حاکمیت راهی جز پیگیری برای شفاف سازی ندارد و این راه بی بازگشتی است تا مردم به ستوه آمده از جنجال های اینگونه و فسادهای پیچ در پیچ منفعت جویان دست در جیب ملت، به آینده امیدوار شوند و اگر هم ظلمی به گمان اینگونه ادم ها بر ایشان رفته است بگذارند به وقت افتادن آب از اسیاب وگرنه دامنه خشم عمومی بسیار گسترده است و راه جبران نخواهد گذاشت!
