تاکنون به آمار رشد ناشرهای کتاب در شهرهای بزرگ و کوچک دقت کردهاید؟ یا اصلا آمار چاپ کتاب یا اینکه تمایل انتشارات به چاپ چه آثاری است؟
برخلاق قیل و قالهای موجود از بسته بودن فضا تا دلتان بخواهد در این مرز و بوم نهاد فرهنگی و انتشارات و… تاسیس شده!هر ساله درختانی بریده میشوند؛ سهمیه کاغذی تخصیص داده میشود و آثاری به چاپ میرسند. اما آیا همه این آثار مورد نیاز است؟
باز هم بر خلاف آنچه از ممیزی گفته میشود آنچنان هم نظارتی بر آنچه چاپ میشود یا حساسیتی بر افرادی که در جایگاه مولف قرار دارند وجود ندارد.کافی است اردیبهشت ماه یک سر به نمایشگاه بینالمللی کتاب بزنید تا ببینید کتاب چه اشخاصی به نمایش گذاشته شده و بماند که به طور کل برای چاپ اثر آن چنان نگاه تخصصی دخیل نیست. صرفا شما نیازمند تمکن مالی و ارتباط گرفتن با یک ناشر هستید.
در پاسخ به یکی دیگر از پرسشهایی که در ابتدا مطرح کردم هم باید بگویم یکی از انواع مورد علاقه انتشارات تولیدات جدید و دیگری کارهای موسوم به ترجمه است که این دست از آثار معمولا بارها و بارها تجدید چاپ هم میشوند.
آنچه میخواستم با این آمار به آن اشاره کنم این است که با توجه به ارقام تجدید چاپ برخی کتابهای ترجمه و البته رشد و کثرت پایگاههای نشر آثار در شهرستانها و… چرا آثار عدهای از مشاهیر فرهنگی تجدید چاپ نمیشوند؟
یا این رغبت ناشرها به چاپ اثر همگانی چرا به معرفی شایسته کسانی که در همین شهرستانها آثار به مراتب ارزشمندتری از پرفروشهای کتاب تولید میکنند ختم نمیشود؟راه دور نرویم ؛در همین گیلان خودمان چند نفر آشنایی جامع و مطلوبی با آثار محمود پاینده لنگرودی، شیون فومنی، محمدولی مظفری، محمد محمدی بندری، محمد فارسی، حسین نیک سرشت کومله و… دارند؟
ناشرهای حاضر در گیلان چقدر برای معرفی مشاهیر و تجدید چاپ آثار ارزشمندشان دغدغهمندند؟آن جوانی که مدتی پیش فیلم سخنان عجیبش درباره میرزا کوچک خان وایرال شده بود را به یاد بیاورید.درد ما فقط درد نخواندن نیست.
به نظر میرسد آن زمان که انتشارات محلی و شهرستانی این چنین گسترده نبودند و مولف خود حتی در قالب جزوات کارهایش را به سمع و نظر عموم مردم میرساند بیشتر به ارکان جامعه رسوخ میکرد.
امیر رضا بابائی پور چافی