برگزاری جلسه اخیر شورای تأمین مسکن در ملایر، همانقدر که پر از وعده و زمانبندی بود، آینه تمامنمای مشکلات ساختاری در پروژههای بزرگ عمرانی کشور هم بود. مسئله فقط “ضربالاجل” نیست، بلکه باید از خود بپرسیم چرا یک طرح با این حجم، سه سال بعد از کلنگزنی، همچنان در آغاز راه است؟
در این زمینه نکاتی را با هم مرور میکنیم:
۱- آغاز بدون مطالعه کافی؛ خطای اولیهای که هنوز جبران نشده
یکی از نکات مهمی که در جلسه بر آن تأکید شد، این بود که پروژه ۵۱۵ هکتاری از ابتدا بدون طرح مطالعاتی دقیق آغاز شد. در واقع، طرحی با عجله و بدون اهلیتسنجی مجریان به میدان آمد. این اشتباه، نه تنها عامل توقف فعلی است، بلکه هشدار بزرگی برای سایر پروژههای ملی به حساب میآید که هیچ پروژهای بدون پشتوانه کارشناسی نباید کلنگ بخورد.
۲- فرسایش سرمایه اجتماعی با وعدههای بینتیجه
فرماندار با صراحت گفت که اعتماد مردم در حال خدشه است و روزی نیست که افراد معترض در این زمینه به فرمانداری مراجعه نکنند. متقاضیانی که ثبتنام کرده و پول واریز کردهاند، حالا چشمانتظار زمین هستند و وعدهها را مثل اخبار تکراری ورق میزنند. این شرایط فرسایشی از هر چیزی برای مردم تلختر است.
“تا ۴۰ روز دیگر اگر اقدامی نشود، تصمیمات قاطع خواهیم گرفت.”
“یک هفته مهلت برای تعیین تکلیف پروژه معلق.”
“ضربالاجل نهایی برای حل مشکل مسکن ازندریان.”
اینها جملاتی هستند که این روزها بیش از هر چیز دیگری در ملایر شنیده میشوند؛ کلمات قصاری که شاید قرار است نشانهای از قاطعیت باشند، اما اگر در عمل نتایجی در پی نداشته باشند، موجب آسیب جدی به اعتماد عمومی هستند.
در علم مدیریت، تعیین بازه زمانی برای انجام کارها نهتنها ضروری است بلکه نشانهای از جدیت محسوب میشود، اما وقتی این بازههای زمانی مدام تمدید میشوند، بدون اینکه اثر واقعی در میدان داشته باشند، مفهوم خود را از دست میدهند.
مردم وقتی ضربالاجل میشنوند، امید دارند که اینبار واقعاً گشایشی رخ دهد. اما هر بار که این وعدهها محقق نمیشود، همان ضربالاجل به پُلی برای عبور از اعتماد عمومی به سمت ناامیدی بدل میشود. درواقع، ضربالاجل اگر تحقق نیابد، نه تنها اعتماد نمیسازد، بلکه آن را به آتش میکشد و سبب فرسایش سرمایه اجتماعی میشود.
لذا در این زمینه ضروری است فرماندار محترم درصورت عدم تحقق وعدهها، تبعات سنگین برای مدیران مربوطه ایجاد نماید.
۳- جلوگیری از ابهام در شفافیت پروژه و پاسخگویی مستمر
چند نکته که در ادامه و درصورت پیشبرد امور باید شفاف مطرح شود:
پیمانکار قرار است که باشد؟ اهلیت آن چطور سنجیده میشود؟
گزارش رسمی و علنی از نحوه پیشرفت پروژه چگونه منتشر شود؟
تا هر مقطع از پیشرفت پروژه چه میزان اعتبار هزینه شده؟ خروجی آن چه بوده؟
اینها پرسشهاییاند که در روند هر پروژه ملی، خصوصاً با این ابعاد، باید دائما به آن پاسخ عمومی داده شود.
۴. لزوم ساختار چابک و یکپارچه برای پیگیری پروژهها
پیشنهاد میشود ستاد ویژه هماهنگی نهضت ملی مسکن با اختیارات اجرایی مشخص متشکل از ادارات و نهادهای مرتبط تشکیل شود.
■ سخن آخر…
در نهایت، باید تأکید داشت ضربالاجلها در صورتی مؤثرند که:
نقشه راه روشن داشته باشند.
گزارش عمومی از نتایج آن ارائه شود.
تبعاتی برای مسئولان خاطی در نظر گرفته شود.
در غیر این صورت، ضربالاجل تبدیل به مسکن موقت رسانهای میشود، نه درمان یک بیماری مزمن.
پروژه ۵۱۵ هکتاری ملایر، فقط یک طرح عمرانی نیست؛ نماد یک فرصت اجتماعی برای بازسازی امید مردم است. تحقق این پروژه، نیازمند عزم واقعی، شفافیت، پاسخگویی و حذف موانع ساختاری است.
زمان آن رسیده که از “جلسه” به سمت “عمل” حرکت کنیم و ضربالاجل را سازنده اعتماد عمومی قرار دهیم و نه سوزاننده آن.
■ و نکته آخر اینکه برگزاری چنین جلسات چالشی و مطالبهگری جدی از مدیران ادارات درخصوص مشکلات مختلف شهرستان وظیفه نمایندگان است تا بدون ملاحظه و تعارف کار شهرستان را جلو ببرند اما اینکه اکنون فرماندار به عنوان نماینده عالی دولت در شهرستان در این زمینه جلودار شده است را باید به فال نیک گرفته و حمایت جدی تا حصول نتیجه داشته باشیم.