حقیقات «آلیس گافمن» جامعهشناس آمریکایی نشان میدهد، خشونت پلیس در قبال رنگین پوستان، یک مسئلهی ساختاری در جامعه آمریکایی است.
مرگ دلخراش «جرج فلوید» به دست پلیس آمریکا، نه اولین واقعه از این دست بود و نه آخرین واقعه خواهد بود. وضعیت آمریکاییهای آفریقاییتبار و سایر مهاجران رنگین پوست در کشور آمریکا، برخلاف برخی دیگر از کشورهای مهاجرپذیر، ناشی از برخی مشکلات ساختاری و تبعیض نژادی ریشهدار در این کشور است که گزارشها و تحقیقات متعدد نشان از آن دارند که نوعی از تبعیض ساختاری علیه سیاهپوستان و رنگینپوستان در این کشور جریان دارد و رابطه این گروههای نژادی و نیروهای پلیس در آمریکا، بسیار جدی و تخاصم برانگیز است.
تبعیضهای ریشهای و مشکلات ساختاری نیروهای پلیس
مدیریت نیروهای پلیس در ایالات متحده آمریکا، به هیچ وجه متمرکز نیست. بطور معمول هر واحد پلیس غیرفدرال، به یک سازمان محلی یا خصوصی تلقی دارد. منظور از سازمان محلی اغلب شهرداریهای هستند و نیروی پلیس در آمریکا به استخدام شهرداریها در میآیند. برای این منظور فردی که متقاضی پلیس شدن است، بایستی ابتدا در آکادمیهای ویژه آموزش پلیسی ثبت نام کرده و پس از گذراندن دورههای مخصوص مدرک خود را دریافت نماید. پس از آن فرد میتوان برای عضویت در نیروهای پلیس محلی، درخواست دهد و پس از موافقت با درخواست، فرد مذکور عضو نیروهای پلیس میشود.
اما نکته اساسی آن است که عدم تمرکز در جذب نیروهای پلیس و ساماندهی آنها در آمریکا، باعث میشود تنوع گستردهای در نوع سازماندهی و عملکرد نیروهای پلیس در شهرهای مختلف آمریکا پدید آید. در عین حال قوانین نیز براساس ایالات مختلف این کشور، متفاوت است و در نتیجه طیفی از تفاوتها در عملکرد نیروهای پلیس پدید میآید. نکتهی دیگر آن است که بودجه پلیس اغلب از محل درآمدهای مالیاتی محلی تامین شده و در بسیاری از موارد انتخاب فرماندهان پلیس نیز براساس انتخابات صورت میپذیرد. در این وضعیت است که نیروهای پلیس ممکن است تفاوتهای چشمگیری در عملکرد خود براساس حوزه عملیاتی یا شهر محل ماموریت از خود نشان دهند.
در عین حال گستردگی استفاده از سلاح گرم در ایالات متحده، باعث شده است تا نیروهای پلیس این کشور همواره بیش از نیروهای پلیس دیگر کشورها آماده زد و خورد و درگیری باشند و در نتیجه بیش از هر نیروی پلیس دیگری احتمال ارتکاب به خشونت از سوی این نیروها انتظار میرود. نرخ جرم و جنایت در آمریکا بالا است و نیروهای پلیس همواره با خطر بالای هدف گلوله قرار گرفتن مواجه هستند. از همین رو است که در قوانین فعلی، هرگونه مقاومت در برابر پلیس، ممکن است با حد بالای از خشونت این نیروها مواجه شود و در نتیجه اقدامات غیرقابل قبول و دردناکی از سوی پلیس رخ دهد.
نکتهی دیگر، قوانین بسیار پیچیده حمایتی از پلیس در آمریکا است که تقریباً در اکثر موارد افرادی که از خشونت پلیس شکایت کردهاند، در دادگاههای این کشور به نتیجه خاصی نرسیدهاند. در بسیاری از مواقع نیروهای پلیس حتی با وجود شلیک اشتباه یا بروز خشونت جدی در هنگام دستگیری افراد که به مرگ آنها انجامیده است، به راحتی براساس حکم دادگاه آزاد شدهاند.
همچنین فرایند شکایت از پلیس در دادگاههای آمریکا بسیار پر هزینه است و رنگین پوستان و مهاجران نمیتوانند به تنهایی از پس هزینههای چنین دادگاهی برآیند، در نتیجه از شکایت خود صرف نظر میکنند.
زندگی در فرار، قصهی رنگین پوستان آمریکایی
مسئله تبعیض نژاد و برخورد نژادی با رنگین پوستان در آمریکا، تاریخی طولانی دارد و تحقیقات بسیاری درباره آن انجام شده است. یکی از مشهورترین این تحقیقات، پژوهش «آلیس گافمن» فرزند «اروین گافمن» جامعهشناس مشهور و فقید آمریکایی است. آلیس گافمن حاصل پژوهش خود درباره تنش شدید میان نیروهای پلیس و رنگینپوستان آمریکایی را در کتابی با عنوان «تحت تعقیب» و در سال ۲۰۱۴ منتشر کرد که پس از انتشار این کتاب، بحثهای بسیاری درباره آن در محافل جامعهشناسی آمریکا درگرفت.
گافمن به عنوان یک زن سفید پوست جوان، برای مدتی در محلات سیاهپوستان آمریکایی زندگی میکند تا ببیند به واقع رفتار پلیس با سیاهپوستان چه تفاوتی با رفتار پلیس با سفید پوستان دارد. وی در مقدمه همین کتاب یادآور میشود که در طی سالهای اخیر و از دههی ۱۹۷۰ تا به امروز رقم زندانیان در کشور آمریکا به صورت مداوم در حال افزایش است و به نسبت ۱ زندانی به ازای هر ۱۰۷ نفر در جمعیت بزرگسال این کشور رسیده است و حدود ۳ درصد بزرگسالان این کشور تحت نظارت اصلاحی هستند که شامل ۲.۲ میلیون نفر زندانی و ۴.۸ میلیون نفر افرادی است که تحت آزادی مشروط تحت نظارت دادگاهها و نیروهای پلیس قرار دارند.
گافمن در تحقیقات خود دریافته است که شکاف میان نیروهای پلیس و سیاهپوستان بسیار گسترده است. طبق تحقیقات گافمن، بسیاری از افراد سیاهپوست به دلیل فشارهای نیروهای پلیس، ترجیح میدهند حتی از جانیان و سارقان شکایت نکنند؛ زیرا ممکن است خود آنان به دلیل سوابقشان از سوی پلیس مظنون تلقی شوند، پلیس در قبال رنگین پوستان سختگیریهای بیشتری انجام میدهد و برای به دست آوردن اطلاعاتی جهت بازداشت سیاهپوستان، به صورت منظم از دوستان و اعضای خانوادهِی آنان بازجویی میکند، در هر فرصتی ممکن است یک جوان سیاهپوست از سوی پلیس بازرسی بدنی شود و یا برای مدتی کوتاه بازداشت گردد. همچنین در موقعیتهای برابر احتمالی بازجویی یا فشار پلیس بر یک جوان سیاهپوست به مراتب بیش از یک جوان سفیدپوست است، حتی اگر ادله علیه یک سفیدپوست باشند.
چرخهی معیوب فقر و جوانان سیاهپوست
گافمن در بخش دیگری از تحقیقات خود نشان میدهد که سیاهپوستان، درگیر چرخهای از فقر هستند که به صورت متناوب آنان را در معرض خطر برخورد با پلیس قرار میدهد. از یکسو سیاهپوستان اغلب نسبت به سفیدپوستان فقیرتر هستند و در محلات فقیرنشین شهر زندگی میکنند. از سوی دیگر همین فقر باعث میشود تا آنان به مدارسی ضعیفتر بروند و نتوانند از نظر تحصیلی یا شغلی پیشرفت کنند، در نتیجه فقیر باقی میمانند. باقیماندن در فقر نیز باعث میشود تا سیاهپوستان بیش از سایر گروههای نژادی، به سمت تخلفات قانونی و عضویت در گروههای خلافکار گرایش پیدا کنند. از همین رو، احتمال برخورد پلیس با آنان بیشتر است.
در عین حال پس از یکبار بازداشت یک فرد سیاهپوست، نام وی در پروندههای پلیس ثبت میشود و در نتیجه با هر بار ثبت نام یک فرد در پروندههای پلیس، احتمال برخورد مجدد پلیس با وی به مراتب بیشتر خواهد شد، در نتیجه فرد سیاهپوست، خواهناخواه در درون این چرخهی معیوب و در شرایطی نامساوی، احتمال بیشتری دارد که دوباره در ارتباط با پلیس دچار چالش شود. بدین ترتیب جوانان سیاهپوست همواره در وضعیت خطر تنش مداوم با نیروهای پلیس قرار دارند.
پرونده فلوید، تلاش برای شکستن چرخهی معیوب
مشکل اصلی معترضان در آمریکا، تنها یک پرونده نیست. معترضان آمریکایی خواستار شکسته شدن چرخهی معیوبی هستند که به صورت مداوم باعث میشود تا نیروهای پلیس با سیاهپوستان و رنگینپوستان درگیر شوند. جنبش «جان سیاهان مهم است» فهرستی از دهها حادثه مشابه را ارائه داده است که نامهایی نظیر «تونی مکدد»، «برونا تیلور»، «احمد آربری»، «ویلیام مککوی»، «آتاتینا جفرسون»، «آنتون رز»، «استفان کلارک» و «آنتونی وبر» از جمله این فهرست بلند و بالا هستند و به گزارش اعضای این جنبش دستکم از سال ۲۰۰۹ تاکنون ۷۳ مورد مشابه وجود دارد که در آن ماموران پلیس به عمد یا خطا، باعث مرگ یک سیاهپوست شدهاند. بسیاری از سیاهپوستانی که نام آنان در این فهرست قرار دارد زیر ۱۸ سال داشته و غیر مسلح بودهاند. برخی از آنان نیز فقط به دلیل شک یا تعلل در برابر اجرای دستور ماموران پلیس مورد هدف قرار گرفتهاند.
بسیاری از معترضان، علاوه بر خواستهای سیاسی مهم همچون تغییر شرایط کلی زندگی سیاهپوستان و بهبود سطح زندگی آنان، خواستار بازنگری در قوانین مربوط به برخورد پلیس با افراد هستند و معتقدند که تنها تغییر قانون میتواند مسئلهی مرگ سیاهپوستان بر اثر برخورد خشن پلیس را برطرف نماید؛ زیرا در اغلب این پروندهها، پلیسی که مرتکب قتل شده است، از سوی قانون بخشیده میشود. مسئلهای که به طور حتم بدون تغییر قوانین، حل نشده باقی خواهد ماند.