اعتراضات شهریور در واکنش به مرگ تاسف انگیز مهسا دختر ایرانی در حادثه برخورد و دستگیری گشت امنیت اخلاقی پلیس که دامنه آن به اغتشاشات و درگیری های فیزیکی و تاسف انگیز تر کشته و زخمی شدن معترضین و نیروهای پلیس در برخی از شهرهای کشور کشانده شد واکنش هایی را در داخل و خارج علیه جمهوری اسلامی از یک طرف و اظهاراتی را از سوی مدافعان نظام و برخی سیاست های فعلی برانگیخت که موضوعات و اتفاقات پشت پرده حمایت ها با توجه به تحلیل و رفتارها و پشتیبانی هایی که انجام می گیرد نیازمند دقت و توجه بیشتر و عمیق تری است.
این اعتراضات که با بازگشایی مدارس و دانشگاهها پای دانشجویان و دانش آموزان را هم در ادامه به ماجرا باز کرد در کنار تحریک های انجام گرفته از سوی اپوزسیون خارج کشور که هر روز بر طبل خشونت و آموزش های تخریبی برای سلب امنیت عمومی جامعه و خشن تر شدن اعتراضات و مقابله با آن می کوبند در کنار موضع گیری کشورهای غربی و آمریکا و منطقه نیازمند واکاوی های بیشتر در اصل ماجرا و نقد چرایی های شکل گیری این اتفاق ها در کشور دارد که این سال ها به بهانه های مختلف تکرار شده است و رهبر انقلاب نیز در تحلیلی بر آن پرداختند.
آنچه که باید بهتر از همه در این میانه تحلیل شود نگاههای ساده انگارانه عده ای است که در دفاع از ارزش هایی که در ذهن خود دارند با بیان سخنانی یک سویه در واکنش به نوع رفتارهای برخی مخالفین و اپوزسیون در خارج از کشور مانند انچه در برهنگی زنی در اعتراضات خارج رخ داد و تعمیم آن به گسترش نگاه مطالبه گرانه داخلی و این برهنگی را نهایت مطالبات معترضین تفسیر کردن است که اینگونه نگاهها چندان با واقعیت ها سازگار نیست بلکه نیازمند فهمی عمیق تر نسبت به تحولات نسلی و پاسخگویی به خواسته ها و مطالبات نادیده گرفته شده در بستر زمانی چند دهه گذشته جامعه دارد.
آنچه اکنون در خیابان ها رویت می شود شکاف های عمیق نسلی و مطالبات نادیده گرفته شده و عدم تمرکز سیاستمداران و سیاستگذاران بر غفلت های دیده بانی و عملکردهای مناسب در بخش های مختلف در این سال ها است که با هم انگیختگی نگاه های تک بعدی برخی زمینه های اینگونه آسیب ها فراهم شده است.شاید واقعبینانه ترین دیدگاهها طی چند روز گذشته طرح مباحث و واکاوی واقعیت های جامعه امروز در نشست خبرگان سیاسی و اجتماعی که خود نیز بخشی از مدیران کشور بوده اند در قالب اساتید در دانشگاه تهران بود که گزیده های ان به بیرون منعکس شد و نشان داد که هر چند اگر توجهی به این دیدگاهها در گدشته می شد شاید تکرار آن امروز ضرورتی نداشت ، اما آنچه بیان شد واقعیتی واقع بینانه از زیر پوست جامعه ای است که باید دیده شود.جامعه ایرانی و تحولات اینده آن در ابعاد مختلف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی با نسلی روبرو است که چشم انداز چندانی از فردای خود به دلیل چالش های کشور ندارد و به قولی چیزی برای از دست دادن نمی بیند.
سرپوش گذاشتن و یا استفاده از ادبیاتی نفرت پراکن و برخورد های قیم مآبانه در روزگارانی که نیازمند آرامش روحی و روانی در جامعه هستیم و در دو گوشه این رینگ مقابله، سرمایه های اجتماعی و مردمی در کنار سرمایه های امنیتی در حال تحلیل رفتن است نباید عده ای برای ناکارآمدی های مدیریتی و بهره مندی های منفعتی سیاسی خویش دربرابر ناکامی ها به جای پاسخگویی زبان مطالبه گری داشته باشند.
کشور در شرایط کنونی نیازمند بازنگری در روش ها با حفظ اصول پذیرفته شده در جامعه ایرانی است که بطور یقین خارج از چارچوب های اخلاقی و عرفی و آموزه های دینی نیست و در کنار آن به حاشیه کشاندن چهره های سطحی نگر که دوران کارکردهایشان نیز به پایان آمده است می تواند نقش مهمی در ثبات و آرامش و تقویت همبستگی های اجتماعی در مسیر توسعه کشور و برون رفت از بحران کنونی داشته باشد.اکنون زمان بازنگری در روش ها و تقویت بنیان های امنیت پایدار جامعه بر بستر تعقل و همگرایی و پاسخگویی به مطالبات عمومی غفلت شده و امید افرینی است که دیگر نباید غفلت کرد!