زیرکیها و تیزگامی او به حدی بود که از او پدیدهای برای جهان فوتبال ساخت و جدای از مهارتهایش در این ورزش زندگی اجتماعی و سیاسی او نیز کم حاشیه نبود.
مارادونا را باید در کنار نگاه حرفهای او به فوتبال، مردی با جسارتهای سیاسی از جنس ضدامپریالیستی نیز قصاوت کرد، در کنار عکسهایی با فیدل کاسترو رهبر کوبا و یا دیگرانی که با اینگونه شعارها هویت یافتهاند تا جاییکه شاید ناباورانه بودن اهدای پیراهنش به محمود احمدینژاد به اعتبار باوری بود که در شعارهای این رییس جمهور میدید.
نام این پدیده فوتبال جهان جدای از احترامی که به عنوان یک پدیده فوتبال و فوتبالیستی حرفهای نزد ایرانیان دارد، همآمیختگی خاصی نیز در فرهنگ عامه جامعه ایرانی داشته و بخشی از ادبیات سیاسی و اجتماعی این مردم شده است.
مارادونا پیوند خورده با نامی استعارهای بنام «غضنفر» است و اگرچه این نام در لغتنامهها به معنی شیر بیشه آورده شده اما در فرهنگ عامه ایرانی به آدمی بیدست و پا در مقابل شخصی زیرک و با مهارت گفته میشود و عموما در شرایطی که همه در مسیری با تلاش و کوششی سخت به دنبال هدفی مشخص تا مرز پیروزی هستند به ناگاه با بیتدبیری عنصری بدین نام، هر آنچه رشته شده پنبه میشود و واژه گل به خودی، منشا ضرب المثل «مارادونا را ول کن و غضنفرو بچسب» در متن فرهنگ این جامعه جا افتاده است.
امروزه در بررسی نوع رفتارها و سیاستها و بیتدبیریهایی که در مسیر اتفاقهای روزانه شاهد آن هستیم به قدری برخی حوادث سوزناک است که دردناکی آن نه برای هزینه و تلاشی است که در مقابل هدفی صرف میشود بلکه به دلیل رفتارهای نامعقول و نابخردانه عدهای به قول معروف خودیها است که همان دوستی خاله خرسه تعبیر میشود.
حالا مارادونا اگرچه رفته است اما تا زمانیکه غضنفرها همچنان پای کارند نامش جدای از اسطوره بودن درتاریخ فوتبال در فرهنگ عامه جامعه ایرانی ماندگار خواهد ماند!
- نویسنده : یونس رنجکش