مجلسی با پاترولی‌های دیروز و شاسی‌سواران امروز!
مجلسی با پاترولی‌های دیروز و شاسی‌سواران امروز!
معین نیوز_یونس رنجکش/داستان این روزهای برخی مجلسیا‌ن شاسی سوار که بعد از دنا پلاس سوژه رسوایی عده‌ای شده و بدجوری در این آشفته بازار اقتصادی و گرفتاری مردم تو ذوق ملت زده است، مرا به یاد پاترول‌سواران دیروزی از این جماعتی انداخت که آنروزها هم این سواران شهره عام و خاص بودند!...

داستان این روزهای برخی مجلسیا‌ن شاسی سوار که بعد از دنا پلاس سوژه رسوایی عده‌ای شده و بدجوری در این آشفته بازار اقتصادی و گرفتاری مردم تو ذوق ملت زده است، مرا به یاد پاترول‌سواران دیروزی از این جماعتی انداخت که آنروزها هم این سواران شهره عام و خاص بودند!

سال ۶۹ بود و زلزله گیلان و یادم هست عصری در همین گرما گرم روزهای زیر و زبر شدن استان در حیات منزل زنده یاد امیر فخر موسوی شاعر نام‌آشنای گیلان در آستانه‌اشرفیه بر روی تپه‌های برآمده از سنگ و کلوخ‌های فروریخته خانه‌اش نشسته بودیم که صدای ترمز ماشینی هواسمان را به سمتش کشاند و یا الله یا الله گویان چشممان به جمال نماینده وقت مجلس شهرستان افتاد که وارد حیات خانه شد و از صاحبخانه پرسید چه  خبر که این شاعر خوش‌قریحه هم فی‌البداهه با ابیاتی طنز آلود و کنایه وار به زبان گیلکی  پاسخی داد و داستان سرایی کرد که یادت هست می رفتی که بودی و حامی چه و چه و حالا پاترول سوار شدی… که  آن خدا آمرزیده هم هرچند نام نیکی دارد با مقامات همراه لبخندی زدند و راهی شدند!

البته آن ابیات بعدها بهانه‌ای برای سرایش منظومه بلندی بنام اویی شد که شنیدنش هم زندگی شاعر بود و هم حال روزگاران امروز نیز هست!

از آنچه در آن روز شنیده بودم تا این زمان سی و چند سال می‌گذرد و تصویری که از صاحب منصبان نشسته بر اسب قدرت آنگونه که آن شاعر با شعرش مجلسیان پاترول‌سوار را به چالش می‌کشاند، این قدر قدرتان برایم نماد حرف‌های قشنگ و شعارهای دهن پرکن و به قولی چهره غیر واقع از واقعیت‌های زندگی مردم تداعی می‌شدند.

او در آن روز در اشعارش به ماشینی اشاره می کرد که نماد دیدن از بالا و اشرافی‌گری نمایندگان و مقامات عالی رتبه بود و پاترول او در واقع نماد بالا.دست نشینی به شمار می رفت!

این روزها هم که زلزله فشار تورم و رکود و اقتصاد فرو ریخته بر سر ملت آوار شده است و در بی خبری عده‌ای از رنج مردم مهمترین خبرها اوج گرفته که سایه بر همه چیز شاید حاشیه رفتن واقعیت‌ها انداخته است شاسی‌سواران مجلسی هستند که داد همه را در آورده‌اند.

جامعه امروز ایران گرفتار آمده در بلای منفعت طلبی عده‌ای است که برای دستمالی قیصره‌ای را به آتش کشانده و در پی منفعت‌جویی خویش چه رسوایی‌ها به بار نمی‌آورند!

مردم اما از هرچه بگذرند یادشان نخواهد رفت خاطرات تلخ بی‌مروتان !

  • نویسنده : یونس رنجکش