چند روز پیش یکی از کارکنان روزنامه را با توپ پر و چهره برافروخته گویا از گزیدگی خاصی به ضجه آمده بود ، دیدم و موضوع را جویا و ایشان از تندی ماموری می گفت که بخاطر گذر چند متری از یک عبور ممنوع اجباری، جریمه سنگین چند صدتومنی شده بود، اما برافروختگی این همکارمان از این بود که وقتی به مامور گفته است جناب سرکار این تابلو بی جهت مزاحم ساکنان این کوچه شده است با نگاهی سنگین و تحکمی در اشاره به سردوشی هایش گفت: خانم من سرکار نیست سروانم!
همکارمان تصور داشت به دلیل این خطاب اشتباهی سروانی با سرکاری مستحق جریمه سوزناک شده و دل پری از این داستان به دل گرفته بود و با چند نفرین و ناسزا هم به خودش و برخوردی که بر او روا شده بود تا پایان وقت اداری با کسی حرفی نمی زدو دمق نشسته بود!شاید اینگونه رفتارها در جامعه شلوغ و پرتردد و آدم های جورواجور با تربیت های متنوع برخوردی عادی به نظر برسد اما نکته مهم تربیت اداری کارکنانی است که با هویت و لباس مشخص معرف کارگزاری خاصی هستند که مهمترین نقش آنان نظم بخشی در نظام اجتماعی است که اگر رفتارها با عقده های درونی و کاستی های اعتبار شخصیتی در آمیخته باشد، آنگاه عملکردها مورد قضاوت های دیگر می شود و کارکردها نیز با نگاه بی اعتمادی سنجیده خواهد شد، حتی اگر تکلیف ها از سر وظیفه ذاتی باشد.
به هر تقدیر رفتارهای فردی در کارکردهای اداری بی تاثیر نیست و تربیت کارکنان نظام اداری اولویتی است که حتی در ساده ترین رفتار نباید از آنها غفلت کرد.اما نکته جالب که شاید در طنز ماجرا نهفته باشد اینکه جامعه با همه دلمشعولی ها و ناترازی ها اگر در انجام وظیفه و جلوگیری از نافرمانی های قانونی بر حسب تکلیف و وظیفه به همین اعتبار سروانی ببیند به انجامی می رسد راًی اند اما کجاست آن نظارت ها و پرهیزکاری از دورکردن های قانون در اختلاس ها و ناتراز کردن جامعه که مشکل دمق شدنها می شود که دلیل همین ظاهر نمایی ها و سرکار خفتن هاست!
لطفا تربیت منابع انسانی را جدی بگیرید.
- نویسنده : یونس رنجکش