این داستان و داستان های مشابه هر چند که به بهانه اجرای قانون توسط مجریان پردازش می شوند اما اثرات تخریبی اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی ان بیش از ان فوایدی است که از نظر اقتصادی با دو اجر و بلوک روی هم چیده شده به کشور و فضای اعتماد عمومی وارد می سازد.
در چنین شرایطی که از یک سو در رسانه ها شاهد برخورد و تشکیل پرونده از سوی سیستم قضایی برای مفسدان اقتصادی و قانون گریزان و محاکمه سلطان های مختلف سو استفاده کننده از بیت المال و منافع عمومی کشور هستیم و افکار عمومی بویژه قشر محروم جامعه را با دیدن و شنیدن این همه تاراج و غفلت ها حساس کرده است، برخورد های قهر آمیز بخشی از دستگاه اجرایی با چنین پدیده هایی از دیگر سو که شاید از نظر بسیاری به چشم هم نیاید هرچند که به بهانه اعمال قانون باشد ،چندان تاثیر مثبتی مبنی بر قانونمندی مجریان بر جای نمی گذارد.
فروریختن سقف خانه قشر محرومی که به دلیل مشکلات اقتصادی به هر دلیل ممکن پا را از مجاری قانونی فراتر گداشته در این شرایط تاییدی بر وظیفه مندی مجریان نیست بلکه غفلت در درک شرایط اجتماعی و اقتصادی و دلیل پدید آمدن اینگونه محرومیت ها و اقدامات است که نتیجه آن بروز حس تنفری خاص و همراهی های عمومی در این زمینه و بهانه ای برای تخریب ها و شکل گیری دو قطبی خاصی در جامعه خواهد شد.
اکنون با توجه به دوران سخت اقتصادی و فشارهای تحریمی و تحمیلی بر اقشار مختلف مردمی که شاید بخش مهم این بحران ها به نبود مدیریت صحیح سیستمی و ناتوانی بسیاری از تصمیم گیران و تصمیم سازان در ارایه و اجرای مدل های توسعه ای و خدمات مناسب و شایسته به جامعه از گذشته تا به امروز باشد، اینگونه تصمیمات موج شدیدی از انتقاد به بی تدبیری ها در مدیریت را بنیان خواهد نهاد که سلب اعتماد عمومی نسبت به ارکان کلی مدیریتی کشور از چالش های مهم پیش روی آن است.
عموما هیچ عقل سلیمی منطق چنین برخورد هایی را در چنین شرایطی نخواهد پدیرفت و حتی نقدی جدی بر آن خواهد داشت زیرا شیوه برخورد ها با چنین پدیده هایی می تواند بسیار بهتر با درک شرایط افراد و جامعه در بحران باشد .
آنچه که در این میان بیش از همه سووال بر انگیز می شود انتخاب اینگونه مدیرانی است که چگونگی این انتخاب ها در هاله ای از بی تدبیری قرار دارد و نشان از سهم وابستگی ها و انتخاب های محفلی در گزینش ارکان تصمیم گیری ها در مدیریت جامعه دارد که تاوانی بس سخت برای مدیریت کلان نطام های حاکمیتی بر جای می گذارند.
اینک جدای از تاثیرات منفی برجای گداشته شده از اینگونه برخوردها که در جای جای این کشور کم نیست و هر مقطعی به مدد رسانه های اجتماعی شاهد رونمایی از برخی افتضاحات مدیریت های اینگونه هستیم انچه تهدیدی جدی است هزینه های بسیاری است که به دلیل بی تدبیری بخش کوچکی از مدیریت نصیب اعتبار حاکمیت و نطام می شود که اگر از ابتدا در انتخاب مدیریت های با درایت و مدبر دقت بیشتری شود و یا اموزش ها نیز در نظر گرفته شود ، این هزینه ها سزاوار نخواهد بود!
- نویسنده : یونس رنجکش