سردار حسین دهقان، کاندیدای انتخابات ۱۴۰۰، در گفتگویی به بیان نکاتی درباره ریاست جمهوری نظامیان، مذاکره با جریانات سیاسی، تحریم شدن از سوی آمریکا و … پرداخته است. بخشی از این گفتگو را در ادامه می خوانید.
شما در دولتهای گوناگونی حضور داشتهاید و برخی از این دولتها با هم بسیار زاویه دارند. شما شاید از معدود چهرههایی باشید که در این سطح در دولت بودهاید از دولت آقایان خاتمی تا احمدینژاد و روحانی و مشاور و همراهی با آقای قالیباف و دیگر چهرهها که خودتان جزئیات آن را بهتر میدانید. من میخواهم بدانم سردار دهقان دقیقا در چه مختصاتی از سیاست ایران قرار گرفته است؟ ما باید شما را به جریان اصلاحطلب نزدیک بدانیم یا اصولگرا؟ گرایش شما چیست؟ من میپذیرم که هدف شما خدمت به تمامی مردم است اما مردم میخواهند بدانند گرایش شما چیست؟
امام، انقلاب و رهبری.
در دولت آقای خاتمی یا احمدینژاد احساس نمیکردید غریبهاید؟
بحث دولت جداست. باید در این مورد کمی بیشتر توضیح دهم. در اینجا پرسشی دارم؛ آیا فردی که رئیسجمهور میشود منتخب مردم است یا خیر؟
بله.
آیا این فردی که انتخاب شده است تحلیف و تنفیذش براساس قانون اساسی با ولیفقیه است یا خیر؟
بله با ولیفقیه است.
کسی که رئیسجمهور میشود دولتش به تایید مجلس میرسد یا خیر؟
قطعاً.
آیا این دولت باید براساس و مبنای قانوناساسی عمل کند یا خیر؟
بله.
این دولت یک ملت است یا نیست؟
براساس تعاریف یک دولت ملی داریم که دولت همهی مردم است.
حال اگر دولت بخواهد به مردم خدمت کند از شما را برای کار دعوت میکند تا باری را بر دوش کشید نمیروید؟
من از سخنان شما این نتیجه را میگیرم که شما امیدوارید در فضای سیاسی کنونی ایران به نوعی برجام داخلی برسید.
اینقدر ما برجام را لوث کردیم که بهتر است از این واژه استفاده نکنیم.
گفتوگوهای سیاسی یعنی شما آمادهاید با تمامی جریانهای سیاسی پای میز مذاکره بنشینید.
بسیار بالاتر و بیش از این یعنی من میخواهم بگویم ما در موضع پذیرش همگان با همان وضعیتی که دارند هستیم. امکان ندارد من بخواهم شما را مانند خود کنم. شما همین که هستید خوب است و اگر من شما را به همین شکلی که هستید پذیرفتم و شما هم مرا به همین شکل کنونی پذیرفتید بسیار راحت میتوانیم با هم کار کنیم. چرا ما با قضاوت و داوریهای از پیش با هم کار میکنیم؟ ما در جامعهمان مدام درحال قضاوت و داوری هم هستیم چیزی که ازسوی حضرت حق و تمامی انبیا و اولیا نهی شده است. ما حق نداریم دیگران را داوری و قضاوت کنیم. ممکن است شما تخلف کنید در آن هنگام در دادگاه براساس شواهد و قرائن براساس قانون و آیین دادرسی محاکمه میشوید و این هم وظیفهی حاکم و قاضی است اما گاهی من شما را بدون اینکه مرتکب جرمی شده باشید داوری میکنم یا حتی بسیار بیش از این، در زندگی شما کنکاش میکنم تا مطالبی پیدا کنم تا آن را به رخ شما بکشم و حتی از آن سواستفاده و تضعیف کنم. ما چنین حقی نداریم. میگویند از خدا و پیامبر و امام یک چیز بیاموزید از خدا ستاربودن را یاد بگیرید اما آیا امروز در جامعهمان این کار را انجام میدهیم؟ ما مدام درحال کنکاشیم تا چیزی پیدا کنیم تا آن را بیان کنیم و به همه نشان دهیم و شلیک کنیم و شادمان هم باشیم. شگفتزدهام که چرا ما باید این چرخهی معیوب کشندهی فاسد و فاسدکنندهای که از شکست و نابودی رقیب شادمان میشود را ادامه دهیم؟ ما باید غبطه بخوریم و بگوییم او از ما بهتر است الحمدالله نباید حسادت کرد بلکه باید تلاش کنیم تا از او بهتر شویم و پیشی بگیریم. فاستبقوا الخیرات و تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی است. ما امروز براساس نام و عنوان تعاون میکنیم و برای نساختن و تخریب میشویم اما چرا برای ساختن جمع نمیشویم؟ اگر ایران آباد باشد همه لذت نمیبرند و افتخار نمیکنند؟
باتوجه به اینکه با دول و افرادی مانند آقای هاشمی یا افراد گوناگون کار کردهاید باتوجه به اینکه زمانی هم در جمع تشخیص مصلحت بودید گمان میکنید کدام یک از چهرهها از موضعی که مدنظر شماست موفقتر عمل کردهاند؟ یا به عبارتی دولت شما به کدامیک از این چهرهها نزدیکتر خواهد بود؟
من همیشه میگویم اگر در این کشور حذم و دوراندیشی و جامعهنگری آقای هاشمی و نجابت و ادب و تکریم مردم آقای خاتمی و جسارت و شجاعت آقای احمدینژاد را جمع کنیم رئیسجمهور خوبی به دست میآید.
شما در مورد بحثهایی که در مورد لبنان و آرژانتین و اتهاماتی که مطرح شده است در فهرست تحریمهای امریکا هستید. اگر شما دولت را تشکیل دهید باید منتظر روابط تیره و تاری با امریکا باشیم؟
چه ربطی به هم دارند؟
به هرروی هنگامیکه امریکا نسبت به شما بدبین است با تشکیل دولت این بدبینی را تشدید میکند .
نخست امریکا باید نسبت به اتهامات من سندی ارائه کند. امریکا به هر کسی که میخواهد اتهامی وارد میکند و او را تحریم میکند.
یعنی خودشان هم میدانند چنین چیزی نیست؟
دقیقا، حرف بیربطی است و گمان نمیکنم با روی کار آمدن من مشکلی ایجاد شود. آمریکاییها باید متوجه باشند که در موضع هژمون مطلق دنیا نیستند. امروز آمریکا کشوری است مانند دیگر کشورهای در دنیا. این کشور برای خود ضابطهای میگذارد و میخواهد همهی دنیا هم آن را اجرا کنند که شدنی نیست. دوران اربابی تمام شده است. البته این را هم باید بگویم که ما میدانیم آمریکا نفوذ دارد و نباید بیخود گفت این کشور هیچ غلطی نمیتواند کند. امام این جمله را زمانی گفتند که در ازای چیزی که میخواهد ما تسلیم شویم. یعنی ما دربرابر تحمیلات امریکا تسلیم نمیشویم. امریکا دربرابر خواست مردم هیچ غلطی نمیتواند انجام دهد اما میتواند مشکلات زیادی برای ما بهوجود آورد که تاکنون هم این کار را کرده است. امروز امریکا نشان داده است که میتواند فضای سیاسی و اقتصادی دنیا را متاثر کند اما اینکه ما چگونه باید برخورد کنیم بحث دیگری دارد که در این مقال نمیگنجد. از سوی دیگر من گمان میکنم امریکا میخواهد با ما ارتباط داشته باشد و بسیاری از این فشارها که میآورد به این دلیل است.
در مورد معیشت برنامهی خاص و مشخصی دارید؟ من چند مصاحبه از شما را مطالعه کردم در مورد بحث اتومبیل و مسکن مطالبی دیدم اما در مورد معیشت تاکنون چیزی ندیدم. برنامهای که بتواند زودتر عملیاتی شود چون شاید مردم نتوانند ۴ سال چشمبهراه بمانند.
قانون بودجه هم از منابع و مصارف دولت است که تعیین میکند پول کشور از کجا بیاید و به کجا برود و به شکل بدوی به این شکل است ما باید اقداماتی کنیم که یا این را تسهیل کنیم یا کارآمدیاش را افزایش دهیم.اگر بگویم در عرض شش ماه معجزه خواهم کرد خیر چون شدنی نیست اما اقدام اولیه حتما اینگونه خواهد بود تا ما به سیاستهای پولی و مالی دولت دست پیدا کنیم و بتوانیم به فضای اقتصادی کشور آرامش تزریق کنیم. در مورد معیشت باید کارهایی انجام داد اما باید دید ظرفیت بودجهی کشور چگونه است و در دولت چه رویدادهایی رخ خواهد داد. من براین باورم که هیچ ایرانیای در این کشور نباید از تغذیه و شغل و آموزش و سلامت و فعالیت فیزیکی و ورزش محروم باشد و این مسائل هم در قانون اساسی آمده است. فرض کنید خانوادهای است که نمیتواند از پس هزینههای تحصیل فرزندش برآید این چه معنایی دارد؟ چرا باید اینگونه باشد؟ یا نمیتواند بهاندازهی کافی کالری دریافت کند و زندگی خود را بگذراند یا فلان خانم باردار نیاز به تغذیهی خاص دارد اما ندارد و با این شیوه آیا میپذیریم نسل بعدی معلول و ضعیف باشد؟ خیر. یا چرا ما باید در جامعهمان شاهد فرار مغزها باشیم؟ زمانی است که به دلیل بیثباتی اقتصادی شاهد خارج شدن سرمایههای مادی از کشوریم. چرا ما باید این اندازه مهاجرت جوانانمان را ببینیم که همه دارای استعداد و تواناییاند و میتوانند برای کشور خودشان کار کنند اما امروز این امکانات فراهم نیست بنابراین کشور خود را ترک میکنند که نباید این رویدادها رخ دهد و این هم محرومکردن جامعه از آیکیو و توان ذهنی و آیندهی متعارف است. در مورد تمامی اینها باید بسیار فوری اقداماتی انجام شود. پس به باور من ثبات و احیای اقتصاد کلان ملی نخستین اقداماتی است که باید انجام دهیم تا به این نقطه برسیم.
ما مدتهاست کمپینی را پیگیری میکردیم که حتما دیدهاید نام این کمپین این است “فرزندت کجاست” و از مقامات و مسئولان میپرسیدیم که فرزندانشان مشغول چه کاری هستند. فرزندان شما کجا هستند.
من میگویم از هر کسی بپرسید میگوید جایی است که میخواهد زندگی کند. الحمدالله بچههای من همینجا هستند.
وارد کسبوکار اقتصادی خاصی شدهاند؟
خیر با دوستانشان دو شرکت تاسیس کردند و ورشکست شدند و کنار نشستند.
حاضرید در انتخابات به نفع کاندیدای خاصی کنار روید؟
پرسش بعدی…
هنوز به جمعبندی خاصی نرسیدهاید یا منتظر هستید ببینید در آینده چه می شود؟
بستگی دارد چه کسی وارد میدان میشود و رقیب کیست چه کسی تایید میشود.
امکان دارد چنین کاری را انجام دهید؟
چنین چیزی در ذهنم نیست. دلیل آن را هم میدانید چیست؟ چون من دنبال هیچ سهمی نیستم. نمیخواهم جسارت کنم ولی مثل بعضی ها، من نمیخواهم وزیر شوم یا کسی را وارد حکومت کنم.