انتخابات را در ایران نماد مشارکت در مسیر پشتیبانی از نظام سیاسی می پندارند و بر همین اساس در دو سوی مخالف و موافق دسته بندی های جدی شکل می گیرد و گاهی هم برای برهم زدن این بازی برخی دست به ابتکار و دعای کاهش حضور می شوند و ابایی هم از بیان تحلیل اشکار آن در مسیر منفعت های سیاسی اشان ندارند!
هرچند بسیاری با نگاه منفعت جویانه و خالص سازانه در همگرایی نانوشته با بدخواهان تمام تلاش ها را برای نیامدن مردم پای تعیین سرنوشت خود رقم می زنند اما تجربه نشان داده است که این مردم هستند در بازی بازی سازان حرفه ای انان را سنگ روی یخ و به بازی دیگری می گیرند.
برغم تمام نارضایتی ها از عدم تحقق بسیاری از مطالبات ملت با آمدن به پای صندوق هایی که به تعیین سرنوشت تعبیر می شود و تجربه نیامدن هم پیش روی آنان قرار دارد باید به این نتیجه رسید که اگر در آمدن، همه آنچه می طلبیدند محقق نشد در نیامدن مشکلات و چالش ها بیش تر پدیدار و فرصت ها بد تر سوخت بدون انکه ثمری حس شود.
اینک اما در دوگانه امدن و نبامدنی که پیش پای ملت و حاکمیت گشوده شده است می توان به بازی برد برد و یا هر دو سر باختی اندیشید که می تواند تاثیر گذار در سرنوشت کشور و ملت و حاکمیت شود و به آن با نگاه هوشمندانه تری باید نگریست.
با آمدن ملت پای مشارکت و تغییر سبد ارای کاندیداها در دو قطبی بانیان وضع موجود و استمرار طلبان ان یاا تغییر و اصلاح امور این بازی به برد برد برای دو طرف ملت و حاکمیت می رسد که در مسیر هم پیام تغییر رخ می نمایاند و هم ترمیم اعتماد عمومی به تصویر کشانده می شود که فرصت ساز فرصت های دوباره خواهد بود.