به گزارش ایرنا، استاد حبیب الله پورسیفی زاده، معروف به حبیب پورسیفی، متولد ۱۳۲۳در رشت است؛ وی در انستیتوی مربیان هنری با گرایش بازیگری و کارگردانی تهران موفق به دریافت مدرک فوق دیپلم شد؛ وی معلم، بازیگر و کارگردان کهنه کار گیلانی تاریخ زنده بخشی از هنر تئاتر گیلان است که فراز و فرودهای این هنر را در لا به لای چالش های زندگی اجتماعی اش در روزگار پیشین در قالب طرحی با عنوان تاریخ شفاهی هنرمندان برای مردمان سرزمینش به تصویر کشیده است.
حوزه هنری گیلان در مجموعه تاریخ شفاهی هنرمندان گیلان، کتاب ” روزگار حبیب ” با مصاحبه و تدوین از سوی حامد اخباری را منتشر نموده است ؛در یادداشت حوزه هنری گیلان در ابتدای کتاب چنین نوشته شده است :گاهی از گذشته ها فاصله می گیریم و دورادور برایش دستی تکان می دهیم مثل بسیاری از اتفاقات زندگی،که تصویری از آن در ذهن باقی مانده است،اما همین خاطره های دور گذشته از شخصی بودن گاهی متعلق بودن به یک ملت است هویت تاریخی و آئینه تمام نمای زندگی ،که چراغ راه فرداست.
تاریخ شفاهی تنها حکایت تلخ و شیرین و شرح شادی و غم نیست، نقبی است به جامعه شناسی، مردم شناسی، بوم شناسی، اقتصاد، سیاست و مذهب. تاریخ شفاهی از چندی پیش در کشور ما مورد توجه واقع شده است؛ وقتی این خاطره ها سینه به سینه و زبان به زبان نقل می شوند فرهنگ و تاریخ زنده و پویایی را شکل می دهند که می تواند منبع مستندی باشد برای کسانی که که می خواهند درباره تاریخ پدران خود به کاوش و پژوهش بپردازند.
ضرورت جمع آوری و تدوین این خاطره ها بیشتر از آن جهت است که در خطر فراموشی و دورشدن از شکل اولیه و اصیل خود قرار دارند بنابراین تلاش پژوهندگان باید در راستای حفظ و ضبط این آثار به همان صورت اصیل و اولیه باشد تا تصویر درستی از فضای جامعه ترسیم شود.
در کتاب روزگار حبیب ، به نقل از استاد نوشته شده است: سال ۱۳۳۹ شانزده ساله بودم و کلاس نهم ،پاتوقم مسجد ملا علی محمد در پیرسرا بود؛عصر یکی از روزها احمد بدر طالعی که از آن جا می گذشت گفت: ” حبیب چرا اینجا هستی؟ گفتم چکار کنم گفت : بیا بریم رادیو، می خوام بهت نقش بدم؟
استاد پورسیفی برای همکاری در رادیو گیلان همراه زنده یاد احمد بدرطالعی وارد نمایـش های رادیویی شد و به دلیل داشتن صدای مناسب، توانست نمایش های زنده زیادی را به صحنه ببرد. در گروه خورشید گیلان نمایش های قضاوت دنیا، عروس و داماد قرن اتم، عمو رجب بچه شده، تابلو موزیـــکال رویای مادر، دردسـر تلفن، پیرمرد و دریا و تعدادی نمایش کوتاه اجرا کرد.
از سال ۱۳۴۶به استخدام آموزش و پرورش درآمد و از سال ۱۳۵۱ وارد انستیتوی مربیان هنری شد و دو سال بعد موفق شد؛ با گرایش بازیگـری و کارگردانی فــــــوق دیپلم هــنر را اخـذ کند.
سالهای یادگیری در تهـران زیر نظر اساتـیدی چون ایرج زهری، جمـشید شاه محمدی، نگاه و افق هنری پورسیفی را گسترده تر کرد تا جایی که با بروز استـعداد در جمع دانشـویان انسـتیتو موفق شد در نمایش های “نقشـی روی چوب”نوشـــــته اینــگمار برگمن، خرمن های سوخته نوشته رضا احـمدی، گلـدونه خانوم نوشــته اسماعیل خلج به ایفای نقش بپردازد.
پس از پیـروزی انقلاب اسلامی ایران به رشت منتقل و در مدرسه لشت نشاء مشغول به کار شد و همزمان دوستان تئاتری خود را در شهر رشت جمع آوری کرد و نمایش های میکروب ها و دست بالای دست را با نام ویتاماراهمراه زنده یاد احمد بدرطـالعی و هنرمندان گروه آتوسا به صحنه برد. آخرین کار جدی پورســیفی اجـــرای نمایـش”آهــسـته با گـل سرخ” نوشته اکبـر رادی بود که توسـط حسن پورسـیفی کارگردانی شد.
حبیب پورسیفی به همراهی زنده یاد احمد بدرطالعی که تصمیم داشت با طرح (مدرســـــین تئاتر) تحولی در تئاتر دانــش آموزی ایجاد کند و دیگر نام آوران هنرمند، طرح مدرسان تئاتر را اجرایی کردند و موفق شـدند بر کیفــیت تئاتر دانش آموزی بیفـزایند و تئاتر دانش آموزی را در ســطح کشور مطرح کنند. در این دوره با شکوه بود که دانـش آموزان مستعد کشف و راهی دانشکده ها شدند که هم اکنون به عنوان سرمایه های علمی و تخصصی در تئاتر استان به کار گرفته می شوند.
حبیب پورسیفی جدای از بازیگری در تئاتر،بازی در سینما و تلویزیون را نیز در کارنامه خود دارد وی در کنار بازیگری،سالها به عنوان رییس انجمن نمایش فعالیت مستمری داشت.
فیلم داستانی یاور(۱۳۷۲)، شوق خفاشان(۱۳۷۳)، فیلم سینمایی خدا می آید(۱۳۷۴)
داستانی روایت عاشورا(۱۳۸۰)، سریال آواز مه(۱۳۸۱)، سریال فردا روشن است(۱۳۸۸)، سریال عاقل محله(۱۳۸۸)،فیلم داستانی نقش فرش(۱۳۹۱)فیلم داستانی این باران با آن باران فرق دارد (۱۳۹۲)، فیلم داستانی وارث(۱۳۹۲)، سریال نقطه صفر(۱۳۹۳)، فیلم داستانی درخت چشمه(۱۳۹۳)، فیلم سینمایی در دنیای توساعت چند است(۱۳۹۳)، فیلم سینمایی باران اسیدی(۱۳۹۳)، نماز باران، راز سنگ کبود از جمله فعالیت های بازی تصویری حبیب پورسیفی است که در کارنامه خود دارد.
تئاتر، آئینه زندگی بر صحنه و توانای خلق لبخند و اشک بر سیمای مخاطب خویش است؛ گیلان که خود بالنده به بیش از یکصد سال سابقه تئاتر در کشور است، نمادی به شکوه ” اکبر رادی ” در تئاتر کشور دارد که شهرتش به برآورندگی و خلق تئاتر هویت است و هر قطعه اش چون غزلی پرسرور وجد آفرین می شود .
گیلان به پیشینه پروسعت فرهنگ و هنر و ویژگی هنرمند و نخبه پرورش، شناسای کشور است. فعالیتهای فرهنگی و هنری از دیرباز در این استان مورد توجه بوده و کارنامه درخشان گیلان در پرورش و معرفی هنرمندان نامآور نشان از ذوق، ذائقه و استعداد گیلانیان در حوزه فرهنگ و هنر دارد.
مفاخر گیلان و ضرورت قدرشناسی
قدرشناسی از مفاخر گیلان در اولویت برنامه های فرهنگی و هنری این استان قرار دارد بطوریکه مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان با اشاره به اینکه معرفی شخصیتهای بزرگ به جامعه بیش از هر زمان دیگری لازم است، گفت: مفاخر هویت و اعتبار جامعه فرهنگی را تشکیل می دهند.
رضا ثقتی بابیان اینکه این اداره کل برای برگزاری بزرگداشت استاد «احمد سمیعی» پدر ویراستاری نوین ایران آماده می شود با تاکید بر ضرورت معرفی الگوها و مفاخر به جوانان، اظهار کرد: رویکرد ما قدردانی و معرفی الگوهای استان بوده و این کار هویت و اعتبار این اداره کل و جامعه فرهنگی است.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان با بیان اینکه معرفی شخصیتهای بزرگ به جامعه بیش از هر زمان دیگری لازم است، گفت: همه در تلاش هستند که از ایران اعتبار زدایی کنند و رسانهها با القای ناامیدی به جوانان در صدد تهی کردن هویت فرهنگی و تاریخی آنها هستند.
ثقتی با اشاره به اهمیت برگزاری جلسات و همایشهای مربوط به بزرگداشت چهرههای فرهیخته، بیان کرد: بزرگترین رهاورد بزرگداشت شخصیتها، گردآوری مقالات و نوشتههای آنان است.
وی تصریح کرد: در تلاش هستیم که تا سال آینده بنیاد میرزا کوچک خان تشکیل شود تا بتوانیم از طریق این بنیاد سالگرد و مراسم بزرگداشت این چهره بزرگ را برگزار کنیم.
نام گیلان همواره با فرهنگ و هنر پیوندی ناگسستنی دارد و حافظه مردمان این دیار انباشته از مفاخریست که در کهکشان نام های ماندگار و مفاخر کشور می درخشند.
دکتر محمد معین، اکبر رادی، کیومرث صابری فومنی، شیون فومنی، سیروس شمیسا، ابراهیم پورداود، پروفسور سمیعی، پروفسور رضا،امیرهوشنگ ابتهاج، شمس لنگرودی، جعفر خمامی زاده، کامبوزیا پرتو، مجید مجیدی، فریدون نوزاد، کیومرث ملک مطیعی، فریدون پوررضا، ناصر مسعودی ،احمد عاشورپور و دیگر اهالی هنر گیلان قلل شامخ فرهنگ و دانش این سرزمین هستند که نسل تازه نفس را نسبت به هویت پُرداشته خویش به اندیشه وا می دارد.
اینک این پیشینه غنی نشانگر آن است که این سرزمین از استعداد و توانایی خالی نیست و تحقق عدالت فرهنگی می تواند بروز شایستگی و استعداد را بیش از همیشه متجلی کند.