بیانیه مشترک چین و عربستان در دیدار شی و سلمان روسای دو کشور و اشاره بندهایی در آن به محکوم کردن و تاکید بر ادعاها و تهدیداتی دیگر علیه ایران بویژه بیانیه کشورهای عربی خلیج فارس که رئیس جمهور چین بر ان امضای تایید زد برای مسولان ایران شاید بسیار شوکهآور بود و این در اعتراضات و بیانیه های غیررسمی بویژه توییت وزیر امور خارجه و حتی فراخوانی رسمی سفیر چین در ایران توسط وزارت امور خارجه مشهود است.
شاید مسوولان ایران گمان می کردند با انعقاد پیمان همکاری های ۲۵ساله با چین و اتحاد مثلث چین ، روسیه و ایران در این سالها که آن دو عضو، دستی بالا در شورای امنیت دارند ایران را در مصونیتی خاص قرار داده است و امکان چرخش این کشورها بویژه چین در مقابل دانه پاشی های اقتصادی عربستان و همسایگان ایران وجود نخواهد داشت و پشت در ایران را خالی نخواهد کرد. هر چند که چین در مسیر منافع خویش همچون روسیه این سال ها بازی های پیدا و پنهان بسیار با ایران داشته است که شاید تمایلی برای دیدن آن وجود نداشت.
وضعیت روسیه که فعلا مشغول جنگ اوکراین است و با گره زدن ایران به سرنوشت همراهی با خود سهمی دیگر از منافع ایران را همچون گذشته می برد جای خود را در طول تاریخ مداخله در سرنوشت آوران دارد.
چین این اژده های خفته که پیشگویی ها از دهه ها پیش نسبت به بلعیدن جهان توسط این کشور هشدارها می داد در این دو سه دهه با گام های آرام و حساب شده و بلز کردن درهای سیاست اقتصاد باز در کنار ایدئولوژی سختگیرانه اش در حکمرانی کمونیستی از مشغول شدن سایر قدرت ها بویژه امریکا در گرداب مداخله در خاورمیانه و لشکر کشی ها گام های محکمی در مسیر نوسازی اقتصادی خویش برداشت و به دست بالایی در قدرت نظامی و اقتصادی جهان رسید بطوریکه با کمترین هزینه بیشتری منفعت را عاید خود کرد و این نبرد گام له گام او حتی در پاندمی کرونا نیز برایش سود آورتر بود!
ایدئولوژی رفتاری و سیاست روابط بین الملل چین را باید بر مبنای نداشتن دوست و دشمن دائمی تفسیر کرد که با بهره مندی از فرصت ها کمربندهای رسیدن به منافع ملی خویش را محکم می بندد و هر جایی که نیاز به دور زدن برای رسیدن به متحدین جدید باشد با یک راه کریدوری به ان می پیوندد!
اکتون با ورود چین به جهان سرزمینی عربها در خلیج فارس و انعقاد پیمان های همکاری بویژه با عربستان دور جدیدی از تحولات منطقه با بازیگری این کشورها که رقبای دیرینه ایران هستند رقم می خورد، بطوریکه باید پذیرفت در غفلت بیش از این در ترسیم استراتزی های منطقه ای و حوادث غیر پیش بینی با توجه سناریوهای طراحی شده دور خوردن های ایران متنوع تر خواهد شد.
ایران اکنون در شرایط حیاتی خاصی برای تامین منافع خویش قرار گرفته است که باید با هوشمندی و درک شرایط جدید و تغییر بازی ژئو پلتیک منطقه بازی های جدید تری طراحی و دولت در مسیر استراتژی پایدار برای مقابله با هژمونی رقبای با دیپلماسی کار امد به میدان بیاید.با شناخت تاریخی از چین و بازشناسی انچه در گفتمان و سیاست های این کشور در روابط بین الملل دیده می شود باید باور داشت بی اعتمادی به آن باید در سرلوحه ارتباطات فی مابین قرار داشته باشد و با توجه به شرایط خاص این کشور در قدرت جهانی بویژه دست بالای چین در اقتصاد و قدرت حوزه نفوذ در مسیر آرام بلعیدن جهان که سیری برای ان متصور نیست راه احتیاط واجب پیش شرط باشد.
دولتمردان ایران دیگر می بایست به این نتیجه رسیده باشند که روابط دیپلماتیک و گره زدن منافع با هر کشور بر اساس مصلحت ها و شرایط روز جهان است و این چینی هم شکستنی است و در بند زدنش هم چندان اعتبار نیست!