در اولین پرونده چندی قبل دختری به نام مهنا با حضور در اداره پلیس ماجرای گرفتار شدن در دام اخاذی پسر جوان را شرح داد. دختر با بغضی که تمام شدنش دست خودش نیست و صدایی که گردوی توی گلویش، آن را دورگه کرده است، گفت که حالش بد است؛ گفت که حالش خیلی بد است برود بیرون، درخواست می‌دهد که او را به بهداری ببرند، او گفت: چندی قبل با مردی جوان که خود را تاجر خودروهای لوکس در عمارت و کشورهای عربی معرفی کرده بود، آشنا شدم و بعد از مدتی که با هم به صورت اینترنتی در تماس بودیم، بین ما علاقه مندی ایجاد شد و به من وعده ازدواج داد با گذشت مدتی از رابطه درخواست کرد تا مبلغی به حسابش واریز کنم.
او بابت منتشر نشدن عکس ها و فیلم هایی که از من تهیه کرده بود ۷۰ میلیون تومان از من درخواست کرد که در غیر این صورت عکس و فیلم‌ها را منتشر می‌کند و عابروی من و خانواده‌ام را می‌برد. می‌ترسیدم تهدیدهایش را عملی کند. در ابتدا مبالغ درخواستی پایین بود و من می توانستم با فروش طلاهایم مشکل را حل کنم تا اینکه رفته رفته مبلغ درخواستی بالا رفت و از توان من دانشجو خارج بود بتوانم این مبلغ هنگفت را به حسابش واریز کنم من که مستاصل از همه جا و نگران بودم زندگی برایم تیره و تار شد تا اینکه یکی از همکلاسی هایم دلیل ناراحتیم را پرسید من که دیگر طاقتم طاق شده بود به یکباره زدم زیره گریه و تمام ماجرا را برایش تعریف کردم. با تشکیل پرونده قضایی، تحقیقات پلیسی برای شناسایی و دستگیری این مرد آزارگر اخاذ شروع شد تا این که این متهم در مخفیگاهش که تعمیرگاه موبایل در یکی از شهر های جنوبی کشور بود شناسایی و دستگیر شد. در بازرسی گوشی تلفن همراه متهم، عکس‌های زنان دیگری کشف شد.
ناهید، ماندانا با انتقال به پلیس فتا بازجویی شدند و اعتراف کردند که با فعال کردن صفحه‌ای در اینستاگرام با نام و عکس‌های تاجر خودرو از عمارات، زنان جوان را به دام انداخته و با به دست آوردن عکس‌های خصوصی‌شان از آنها اخاذی می‌کرد. مهنا همین‌جا، انگار خاطره بدتری یادش افتاده باشد، مثل بچه‌گربه تازه از مادر جداشده‌ای، از جا پرید: گریه را از سر گرفت و گفت: من نمی‌خواستم کار به اینجا بکشد هق هق کنان می گوید در یک خانواده متوسط و مذهبی بزرگ شدم.
در حالی که دو خواهر بزرگ تر و کوچک تر از خودم داشتم و از امکانات مناسب رفاهی برخوردار بودیم و زندگی ما در آرامش می گذشت اما من دختری بلندپرواز بودم و همیشه آرزو می کردم که کاش وضعیت مالی خوبی داشتم. از همان دوران نوجوانی عشق به پول و ماشین لوکس و گران قیمت در وجودم رخنه کرد. از سوی دیگر به شهرت علاقه عجیبی داشتم و از این که دختری مشهور شوم به اندازه ای لذت می بردم که برای رسیدن به این آرزویم، حاضر بودم به هر کاری دست بزنم. در دوره دبیرستان همواره خودم را یک سر و گردن بالاتر از دیگر همکلاسی هایم می دانستم و به خاطر همین غرور زیاد، دوستی در مدرسه نداشتم و همه دانش آموزان از من گریزان بودند.
در حالی که عشق به درآمد زیاد تمام زندگی من بود اما با اصرار مادرم مجبور شدم در رشته کامپیوتر تحصیل کنم. به همین دلیل مدام در خانواده درگیری ایجاد می کردم و با سرزنش مادرم فریاد می زدم هیچ علاقه ای به تحصیل در رشته کامپیوتر ندارم و جز کار به چیزی نمی اندیشم.
این سرزنش ها و درگیری ها به جایی رسید که مادرم به ناچار اجازه داد وارد بازار کار شوم . خلاصه با چشمانی بسته با پسری به نام « صاحب جمال» در اینستاگرام آشنا شدم که خود را تاجر اتومبیل های لوکس در کشورهای عربی معرفی کرد و به من قول داد نمایندگی خود را در ایران برایم مهیا کند آن شب من از شدت خوشحالی تا صبح نخوابیدم.
حیف که دوران خوشی کوتاه بود خیلی ناراحت هستم و مدام خودم را سرزنش می‌کنم که چرا بدون هیچ تحقیقی به مرد به ظاهر خارجی اعتماد کردم. با اعترافات متهم، هویت واقعی‌اش فاش شد«امیر»یا همان صاحب جمال حدودا ۵۰ سالش بود دارای ۳ فرزند و همسر آرایشگری که متارکه کرده بود و تنها به خاطر اینده فرزندانشان اقدام به طلاق رسمی نکرده بودند. زمانی که سراغ مالباخته ها رفتیم تا آنها را شناسایی و شکایت‌هایشان را ثبت کنیم، با زنانی مواجه شدیم که همسر داشتند. و از ترس عابرو امتناع از ثبت شکایت داشتند مالباخته گان زمانی که از حقیقت باخبر می‌شدند، متعجب بودند و به سختی باورشان می‌شد که او خارجی نیست.
سرهنگ سید احمد موسوی رییس پلیس فتای استان زنجان با عنوان این مطلب که اکنون بخش عمده ای از وقت افراد جامعه در فضای مجازی سپری می شود افزود :بنابراین با هشدار به کاربران اینترنتی بویژه زنان و دختران جوان از آنها درخواست می شود باتوجه به هویت پنهان افراد در انواع شبکه‌های اجتماعی از پذیرش هر گونه ادعایی درباره پیشنهاد‌های کاری، ازدواج، همسریابی، خرید و فروش و… خودداری کنند تا این گونه در دام افراد اخاذ و شرور گرفتار نشوند که هر چقدر آگاهی عمومی مردم در استفاده از فضای مجازی افزایش پیدا کند به همان نسبت شاهد جرایم کمتری در این حوزه خواهیم بود.
