به گونه ای که جان میرشایمر، اندیشمند آمریکایی و برجسته روابط بین الملل در آخرین مقاله خود با نام «ملزم به افول؛ ظهور و افول نظم بین المللی لیبرال» به تضعیف نظم لیبرال تحت هدایت آمریکا پرداخته و نوشته است: با پایان جنگ سرد، یک دوره از تاریخ سیاست جهانی به پایان رسیده و دوره ی جدیدی در روابط بین الملل آغاز شده است؛ هرچند این دوره ی جدید هنوز صورت بندی مفهومی روشنی ندارد، .برخی مشخصه ها و ویژگی های این دوران نمایان و شناسایی شده است. در این دوره، بحرانهای مختلف سیاسی و اقتصادی و چالشهای جدی در صحنه ی مدیریت تحولات جهانی از یک سو و ناکامی های پی در پی قدرتهای بزرگ به ویژه ایالات متحده در شکل دهی به نظم آینده مورد نظر خود از سوی دیگر، توجه اندیشمندان و کنشگران روابط بین الملل را به ضرورت تبیین و ترسیم مختصات جهان در حال گذار و نظم پیشروی بین المللی جلب کرده است.
آنچه میرشایمر گفته است از یک چشم انداز تئوریک مطرح شده است. اما مساله افول نظم تحت رهبری آمریکا در سطح سیاسی و رسمی نیز در حال مطرح شدن است، به گونه ای که «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز دوشنبه در اظهاراتی کم سابقه، از افول نظم تحت رهبری آمریکا و لزوم اتخاذ «راهبردی قدرتمندانهتر» در قبال چین سخن گفته است.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز دوشنبه در نشستی گفت: «تحلیلگران از مدتها پیش درباره پایان نظم تحت رهبری آمریکا و فرا رسیدن قرن آمریکایی صحبت کردهاند.»
وی در ادامه گفت: «این اتفاق الان پیش روی چشم ما در حال وقوع است.»
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا خاطرنشان کرد: شیوع بیماری کووید-۱۹ را میتوان نقطه عطفی برای تغییر توازن قدرت از غرب به شرق دید. او گفت: «فشار روی اتحادیه اروپا برای اینکه میخواهد در کدام طرف باشد رو به فزونی است.»
جوزپ بورل گفت: اتحادیه اروپا باید به دنبال منافع و ارزشهای خودش باشد و از افتادن در دام استفادههای ابزاری یک طرف یا طرف دیگر اجتناب کند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: در شرایطی که قدرت چین رو به افزایش است، روابط میان بروکسل و پکن همیشه مبتنی بر اعتماد، شفایت و دوجانبهگرایی نیست.
بورل گفت: «ما تنها در صورتی شانس خواهیم داشت که با چین بر اساس نظم جمعی رفتار کنیم.» او گفت: نشست آتی اتحادیه اروپا و چین فرصت مناسبی برای انجام این کار است.»
وی در ادامه تصریح کرد: «لازم است راهبرد قدرتمندی برای چین داشته باشیم که این مستلزم داشتن روابط بهتر با بقیه کشورهای دموکراتیک آسیاست.»
در همین رابطه، اندیشکده کارنگی نیز نوشته است: از زمان جنگ جهانی دوم، دولتهای متوالی آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که حفظ برتری سیستمی از طریق کاربرد صرفاً نیروی نظامی، پرهزینه بوده و درنهایت به شکست منجر خواهد شد، زیرا این امر موجب بروز ائتلافهای متقابل با هدف خنثیسازی هژمونی آمریکا خواهد شد. به همین دلیل، واشنگتن به ایجاد و حفظ ساختاری پرداخت که به نظم بینالمللی لیبرال موسوم شده است. به همین ترتیب، آمریکا امنیت متحدان خود را تأمین و دسترسی نامتقارنی برای آنها در دسترسی به بازارهای خود فراهم و سازمان های جهانی متعددی ایجاد کرده است. این تمهیدات مایه حفظ نظم جهانی شده است.
از این روی، حفظ هژمونی آمریکا در بلندمدت مستلزم آن است که واشنگتن روابط اجتماعی ژئوپلیتیکی خود را جدی بگیرد و برای پیشبرد منافع خود، به تعامل جهان با چین شکل بهتری دهد. همهگیری کووید-۱۹ شک و تردیدهای زیادی در خصوص توانایی آمریکا در گسترش نفوذ خود و مدیریت رقابت با چین مطرح کرده است.
نشریه استراتژیک (the Strategist) وابسته به موسسه سیاست راهبردی استرالیا (ASPI) نیز در مطلبی نوشته است: جهانی شدن کووید -۱۹ (Covid-19) اساسا قادر است سه روند ژئوپلیتیکی بنیادین (fundamental geopolitical trends) را تسریع کند:؛
ظهور آسیا (rise of Asia)،
افول ایالات متحده(the decline of the United States)
و تقویت آلمان(strengthening of Germany)
در اروپا شکل گیری این تغییرات ممکن است به صورت ترکیبی، جهان ۲۰۳۰ را از قبل ترسیم نماید؛ اما پیش از آن، رهبران سیاسی باید بر بحران فعلی غلبه کنند و خطاهای فاجعه آمیز (catastrophic errors) یک قرن پیش را نیز تکرار ننمایند.
امروز به نظر می رسد آینده و گذشته در حال فروپاشی است. اکنون که کووید -۱۹ بخش های اعظمی از کشورهای جهان را بیرحمانه وارد معاملات مرتبط با اقتصاد دیجیتالی (digital economy) کرده است، بسیاری از مردم آرزو می کنند که دیگر به دنیای پیش از پندمیک شدن کووید – ۱۹ بازنگردند، گویا آنچه ما اکنون تجربه می کنیم صرفا یک پژواک ساده بوده است.
شیوع و پندمیک شدن این ویروس یقینا موید پایان جهانی شدن (end of globalisation) نمی باشد، اما احتمالاً این یک عارضه بسیار خوفناکی برای انواع خاصی از آن به شمار می رود.
به عنوان مثال، آیا رهبران برجسته جهان هنوز هم مایلند تا در نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد(World Economic Forum’s annual meeting) در داووس (Davos) حضور یابند و در مواجهه با این ویروس مهلک، به جای رعایت نرم های فاصله گیری اجتماعی (social-distancing norms) در جمع متراکم همتایان خود حضور یافته و در این اجلاس شرکت نمایند؟
اما مهمتر از همه اینکه، پندمیک شدن کووید ۱۹ بدون تردید موجب خیزش آسیا (ascent of Asia) – نه فقط چین – (not just China) و افول غرب (decline of the West)، به ویژه ایالات متحده آمریکا خواهد شد.
ایالات متحده آمریکا به عنوان نیرومندترین قدرت نظامی جهان (world’s strongest military power)، هنگام رویارویی با کروناویروس به طور شگفت انگیزی خلع سلاح شد. سیستم مراقبت های بهداشتی (healthcare system) این کشور نمی تواند مقابله با این مقیاس از بیماری پندمیک (اگرچه ایالات متحده آمریکا از این نظر تنها کشور محسوب نمی گردد)، در حالی که افراد در صف های بسیار طولانی با صبر و تحمل مدت زمان زیادی را برای دریافت بسته های مواد غذایی در انتظار می مانند، یقینا تصاویری از افسردگی شدید در میان این مردم در مقایسه با گذشته، به وضوح قابل مشاهده است.
اکنون ترسیم برخی کاریکاتورها از ماهیت سبوعانه و فرصت طلبانه رهبران سیاسی آمریکا، اوضاع را برای آنان وخیم تر از گذشته کرده و این روند از مدیریت موجب شده است تا چهره بین المللی این کشور در این رابطه نیز بسیار تیره و تار شود.
درست است که آمریکا با کنار گذاشتن رئیس جمهور دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر، احتمالا می تواند بخشی از عزت و انسانیت (dignity and humanity) از دست رفته خود را تا حدودی اعاده نماید؛ اما این امر بدون تردید مستلزم همت و تلاش دموکرات و حمایت همه جانبه از نامزد خود، جو بایدن متحد (Joe Biden) است؛ همان گونه که رئیس جمهور پیشین باراک اوباما حمایت از وی را تأیید و بر آن تأکید کرد.
جو بایدن شانس واقعی برای پیروزی در این انتخابات را دارد. رأی دهندگان آمریکایی ممکن است جمهوری خواهان را بخاطر واکنش و اشتباه بزرگ نسبت به کووید -۱۹ و در نتیجه ویرانی اقتصادی (economic devastation) سرزنش کنند، درست همانطور که اخیراً رأی دهندگان کره جنوبی به دنبال تلاش های موفق دولت مون جای این (Moon Jae-in) برای مهار کروناویروس در این کشور، به حزب حاکم با اکثریت مطلق پارلمانی پاداش دادند.
در عین حال، باید در نظر داشت حتی اگر دونالد ترامپ در انتخابات آتی نیز شکست بخورد، ایالات متحده آمریکا بدون تردید در جایگاه و محوریت قدرت جهانی اش ـ که سه چهارم قرن را در اشغال داشته است ـ بهبودی حاصل نخواهد شد.