دریای کاسپین یا خزر به عنوان بزرگترین حوزه آبی محصور در خشکی جهان سالها است که در پیچ و خم مشکلات و گرفتاریهای بیشمار دست و پنجه نرم می کند.
مهمترین مولفه یک زیستگاه آبی به ویژه اکوسیستم محصور، وضعیت کمّی و کیفی آب آن زیستگاه است.
دریای خزر به عنوان بزرگترین زیستگاه آبی شمال ایران این روزها علاوه بر آن که از کمبود آب و پسروی و پایین آمدن تراز آبی رنج می برد در حوزه کیفیت آب نیز معضلات آزاردهنده بسیاری دارد.
از یک سو تغییر تراز آب خزر در فرایندهای فیزیکی مانند تبخیر، چرخه آب و رسوبگذاری و از سوی دیگر بر دیگر فعالیتها در حوزه اکولوژی ساحل مانند فعالیت های انسانی و صنایع دریایی تاثیر مستقیم دارد.
به استناد آمار رسمی، سالانه ۴۰۰ میلیون متر مکعب انواع آلاینده ها شامل آفت کش ها، سموم کشاورزی، عناصر سنگین و فاضلاب در شمال کشور تولید می شود که فقط ۴۰ درصد آن تصفیه و بقیه به صورت مستقیم و غیرمستقیم به دریای خزر می ریزد.
هر چند سهم ایران در این آلودهسازی بسیار کمتر از کشورهای همسایه و حدود ۱۲ درصد برآورد شده اما همین میزان نیز بر تغییر کیفیت آب خزر در مناطق فراساحلی موثر است.
تغییر کیفیت آب خزر نیز آثار و پیامدهای ناگوار بسیاری دارد که از آن جمله می توان به رشد بی رویه ماکرو جلبک ها، تاثیر بر جمعیت زیستمندان خزری، دگرگون سازی دوره مهاجرت گونه های آبزی یا پرندگان و حتی تعفن ناشی از ماندابی شدن و افزایش لاشه فیتوپلانکتونها اشاره کرد.
علاوه بر آن، دغدغههای مهم دیگری همچون مشخص نبودن رژیم حقوقی دریای خزر و مشکلات ناشی از برداشت نفت و آلودگی های ناشی از آن در برخی کشورهای حاشیه خزر و ورود حجم عظیم فاضلاب خانگی، کشاورزی و صنعتی به همراه تخریب رودخانهها، از جمله دغدغه ها و مشکلات خزر است که فراروی بزرگترین دریاچه جهان قرار دارد.
باید پذیرفت که صیانت از دریای خزر فقط از سوی یک نهاد یا جامعه ساحل نشین پیرامونی امکان پذیر نیست و برای اعمال اصلاحات در راهبرد حاکم بر مدیریت خزر باید نهادهای متعددی همچون بنادر و دریانوردی، محیط زیست، گردشگری، شیلات و حتی وزارت امور خارجه وارد میدان شوند تا در یک برنامه جامع اقدام مشترک علاوه بر هدایت فکری و عملی مردم بومی و گردشگران، فرهنگ مردم برای اجرای رفتارهای همخوان با خزر بهبود یابد.
در این مسیر بهره مندی از آیین های بومی و محلی با رویکردهای علمی، هنری، تفریحی می تواند فرهنگ بومیان را برای پاسداشت خزر بهبود بخشیده و با یادآوری مسئولیت همگانی، تلاش متمرکزی در این راستا انجام شود.
به یقین ترسیم سطح بهره برداری از پتانسیل های فسیلی و زیستی و مانند آن کمک شایانی به پایداری منطقه در حوزه های مختلف خواهد کرد که باید با اصلاح روش های زندگی مبتنی بر مصرف گرایی و اسراف بدنبال کاهش پسماند و آلاینده های زیستی بود.
از دیگر راههای برون رفت از مشکلات و معضلات خزر تقویت ساز و کارهای مطالعاتی و پژوهشی در حوزه این بومسازگان با ارزش است.
برای تثبیت وضع کنونی و ارتقای کمی و کیفی اکوسیستم خزر باید مولفههای مختلفی در حوزه هیدرودینامیک آب و هواشناسی و حتی فرایندهای ساحلی خزر در بازه زمانی دراز مدت و مشخص و به صورت سیستماتیک رصد و آنالیز شود که در زمان حاضر علاوه بر مرکز ملی مطالعات و تحقیقات خزر پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی نیز در این حوزه فعال است.
۱۲ آگوست یا ۲۲ مرداد به نام خزر نام گذاری شده تا تلنگری بر جوامع پیرامونی این اکوسیستم ارزشمند و البته کشورهای مجاور آن باشد تا حداقل در روزی مشخص راهبردی واحد برای برخورد با متجاوزان ،آلوده کنندگان و آسیب رسانان به این پهنه آبی پربرکت ترسیم کنند و جلوی تشدید آثار دست اندازی در این زیست بوم آبی را بگیرند.
در حال حاضر به سبب حجم معضلات خزر و با عنایت به بضاعت و توان اندکی گلستان، تمام دغدغهها و پیگیری ها بر احیا و حفظ خلیج گرگان به عنوان تحفه ارزشمند و مازاد خزر برای گلستانی ها معطوف شده و در سطح کلان استان، برنامه ای برای چالشها و معضلات خزر دیده نشده است.
امید می رود در وهله نخست با عبور از شرایط اضطرار خلیج گرگان در گامهای بعدی بتوان برای رفع مشکلات فراروی بزرگترین حوزه آبی محصور در خشکی جهان، گامهای موثری برداشت.
هیرکانیا، استراباد، گیلان ،شمال، مازندران، خزر، کاسپین و یا هر اسم دیگری که بر این پهنه آبی بگذاریم نیازمند توجه بیشتر اهالی پیرامونی و مسوولان ذیربط است.
دریای خزر پس از جدا شدن از دریای سیاه در حدود ۵ میلیون سال پیش که از آبهای آزاد جهان جدا شد چرخههای متعدد نوسان تراز آب را تجربه کرده بطوریکه مساحت آن از یک میلیون کیلومتر مربع تا یکصد و پنجاه هزار کیلومتر مربع در نوسان بوده است و دامنه تغییر تراز آب بیش از سیصد متر تخمین زده میشود.
اینک دریای خزر از جنوب به ایران، از شمال به روسیه، از غرب به روسیه و جمهوری آذربایجان و از شرق به ترکمنستان و قزاقستان محدود میشود اما برخی ویژگی های اقلیمی و جغرافیایی مانند شکلگیری تعداد بیشتری از سکونتگاه های شهری و روستایی و سرازیرشدن فاضلاب های خانگی و صنعتی و کشاورزی به دریا در کنار بهره برداری بیشتر گردشگری در مقایسه با دیگر همسایگان و به تبع آن انباشت فراوان زباله در کنار نگرانی از احتمال خشکیدن خلیج گرگان، آسیب های جدی است که ایران بیشتر از ۴ کشور دیگر حاشیه خزر با آن مواجه است.
دریای خزر یکی از عمیق ترین نقاط جهان است و بستر عمیق آن ۱۰ برابر عمیق ترین نقطه خلیج فارس است از دیگر سو قسمت های عمیق خزر بیشتر در جنوب آن و حوزه جغرافیایی ایران قرار دارد.
طول دریای خزر حدود هزار و ۳۰ تا هزار و ۲۰۰ کیلومتر و عرض آن بین ۱۹۶ تا ۴۳۵ کیلومتر است، سطح دریا پایین تر از سطح دریاهای آزاد است و اکنون ۲۶٬۵ تا ۲۸ متر پایین تر از سطح دریاهاست.
در سواحل دریای خزر حدود ۲۰۰ شهر بزرگ با بیش از ۲۲۰ منبع آلودگی صنعتی و حدود ۱۵ میلیون نفر جمعیت وجود دارد که ایران با بیشترین تراکم جمعیت در سواحل این دریا بیش از سایر کشورها با آلودگی دست و پنجه نرم می کند.
همچنین دریای خزر به دلیل تولید بخش قابل توجهی از محصولات شیلات منطقه و نیز حدود ۹۰ درصد خاویار جهان، برای کشورهای ساحلی دارای اهمیت اقتصادی است.
۱۲ آگوست سال ۱۳۸۵ که برای نخستین بار پنج کشور حاشیه دریای خزر برای همکاری های محیط زیستی در رابطه با دریای خزر با هم میثاق بسته و کنوانسیون منطقه ای حفاظت از محیط زیست دریای خزر موسوم به کنوانسیون تهران را تشکیل دادند، روز دریای خزر نامیده شده و از آن سال لازم الاجرا شدن مصوبات این کنوانسیون به عنوان یک رخداد مهم محیط زیستی جشن گرفته می شود.
استان گلستان در کرانه شرقی (جنوب شرقی) دریای خزر قرار دارد و خلیج گرگان نیز با بهرهمندی از چند رودخانه در حفظ اکوسیستم و تقویت آبزیان آن موثر است.
شهرستانهای بندرگز، گمیشان و بندر ترکمن در گلستان ساحلی محسوب میشوند و آشوراده تنها جزیره ایرانی دریای خزر نیز در حوزه سرزمینی این استان است.