به گزارش خبرآنلاین، کارشناسان اندیشکده بروکینگز ضمن بررسی آخرین تحولات افغانستان و تهدیدات ناشی از قدرت گیری گروه طالبان پیشنهاداتی را به دولت بایدن ارائه کردند که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
مدیحا افضل عضو مرکز سیاستگذاری خاورمیانه و مرکز امنیت، استراتژی و فناوری گفت: انتقاد های زیادی وجود دارد و بدون شک ما زمان زیادی را صرف تلاش برای درک این خواهیم کرد که چه کسی و کجا اشتباه کرده است. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، با طالبان بر سر یک توافق بی عیب و نقص مذاکره کرد. بایدن رئیس جمهور بر خروج بدون قید و شرط اصرار داشت، که این امر باعث می شد طالبان انگیزه ای برای گفت وگوی صلح نداشته باشند. دولت فاسد رئیس جمهور غنی و رهبران نظامی او نتوانستند نیروهای امنیتی افغانستان را رهبری کنند. خروج سریع آمریکایی ها در تابستان امسال به این معنا بود که فرش از زیر نیروهای امنیتی افغانستان خارج شد نیروهایی که وابستگی زیادی به ایالات متحده به لحاظ اطلاعاتی و پشتیبانی هوایی و موارد دیگر داشتند. از جمله موارد دیگر شامل نفوذ همسایگان افغانستان است. آنچه روز بعد از سقوط کابل مشخص است این است که جهان به طور جمعی مردم افغانستان را شکست داده است.
بایدن، هم در جریان مبارزات انتخاباتی و هم به عنوان رئیس جمهور، وعده خروج مسئولانه را داد. در طول تعطیلات آخر هفته، من به دنبال کلمه ای برای اطمینان بخشیدن به مردم افغانستان ازسوی دولت بایدن بودم – اما فراتر از تلاش برای کمک به کسانی که مستقیماً با ایالات متحده همکاری کرده بودند، هیچ چیز، حتی اشاره ای به حمایت های بشردوستانه نشد. آنها به سرنوشتی نامعلوم واگذار شده اند تا تحت کنترل کسانی قرار گیرند که آنها را ترور می کنند.
رنج علاء الدین عضو غیرمقیم مرکز سیاست خاورمیانه نیز گفت: رئیس جمهور بایدن باید دسترسی فوری و پناهگاه های امن برای میلیون ها غیرنظامی افغان که از حکومت طالبان فرار کرده اند ایجاد کند. تشکیل ائتلاف بین المللی اختصاص داده شده به این تلاش ممکن است به آسیب پذیرترین افراد از جمله فعالان، روزنامه نگاران و اعضای جامعه مدنی که اکنون ممکن است برای همکاری با ایالات متحده هدف قرار گیرند، کمک کند.
طالبان یک گروه بنیادگرای مذهبی خشن است. این سازمان به حقوق بشر اهمیت می دهد، اما وعده های آن نباید به عنوان ارزش واقعی تلقی شود. با نقض شرایط و روح مذاکرات صلح دوحه، ثابت شده است که مذاکره کننده ای غیرقابل اعتماد است و از این مذاکرات برای ایجاد آرامش در درگیری استفاده می کند که به آن اجازه می دهد خطوط تأمین خود را تقویت کند، مبارزان خود را سازماندهی کرده و زمینه را برای مذاکره آماده کند.
جنایات آن در دوره آینده، از جمله قتل های انتقام جویانه و سرکوب خشونت آمیز زنان و دیگر نقاط آسیب پذیر، مستلزم پاسخ یکپارچه ایالات متحده است. قطر، که مذاکرات صلح را تسهیل کرد اکنون می تواند نفوذ قابل توجهی بر طالبان داشته باشد، ممکن است برای هر گونه استراتژی متمرکز بر فشار بر گروه و مهار تخلفات آن بسیار مهم باشد. در صورتی که ایالات متحده و طالبان انگیزه چندانی برای ایجاد یک انتقال مسالمت آمیز و به ویژه یک نظم سیاسی فراگیر نداشته باشند نمی توان پاکستان، روسیه و چین را متقاعد کرد که این گروه را منزوی کنند.
تمرکز بر این خواهد بود که واشنگتن چگونه می تواند واکنش متقابل با متحدان خود را تقویت کند، اما این نیز ضروری است که بایدن پاسخی را در برابر اسلام آباد، مسکو و پکن داشته باشد.
دنیل ال بایمن عضو ارشد، مرکز سیاست خاورمیانه گفت: با در دست گرفتن کنترل طالبان بر افغانستان، یکی از مهمترین سوالات برای ایالات متحده این است که آیا القاعده دوباره از این کشور به عنوان پایگاه حملات تروریستی استفاده خواهد کرد، مانند دوران قبل از ۱۱ سپتامبر. طالبان علیرغم فشارهای زیاد برای این کار از القاعده جدا نشده است.
در عین حال، ممکن است طالبان تمرکز القاعده را بر باقی مانده از مقاومت ضد طالبان و دیگر دشمنان محلی ترجیح دهند. پاکستان نیز همچنین. اسلام آباد بدنبال آن است تا با استفاده از طالبان القاعده را کنترل کند. هسته القاعده خود ضعیف است و در سالهای اخیر بیشتر بر جنگ های داخلی منطقه تمرکز کرده است تا تروریسم بین المللی.
ایالات متحده آمادگی خود را برای حمله به پایگاه ها و رهبران القاعده (و وابسته به دولت اسلامی) در افغانستان از کشورهای مجاور آماده کرده است. این کار نسبت به زمانی که ایالات متحده در افغانستان حضور داشته باشد کمتر موثر خواهد بود، اما همچنان به گروه های تروریستی ضربه وارد می کند.
با توجه به فروپاشی دولت افغانستان، تجمیع اطلاعات تهاجمی و حملات منظم علیه تروریست هایی که از افغانستان به عنوان پایگاه استفاده می کنند، بسیار ضروری خواهد بود.
جیوانا د مایو عضو غیر مقیم، مرکز ایالات متحده و اروپا گفت:تحولات افغانستان ماحصل شکست ناتو و اتحادیه اروپا است. ایالات متحده و متحدانش از پیامدهای خروج نیروهای نظامی آمریکا مطلع بودند. با این حال، متحدان در اسرع وقت به دلیل کمبود تجهیزات اولیه و قابلیت های لجستیکی، آنجا را ترک کردند. اگر اروپایی ها در مورد استقلال استراتژیک جدی بودند، باید آن را در آنجا نشان می دادند. ایالات متحده آمریکا باید متحدان خود را تحت فشار قرار می داد تا از امنیت دولت در کابل محافظت کنند و به آرامی اقدام به عقب نشینی کنند. در این مرحله دیر است؛ تنها چیزی که ایالات متحده می تواند انجام دهد اقدامی هماهنگ با اتحادیه اروپا، ناتو یا سازمان ملل متحد برای کمک به مردم افغانستان و مذاکره درباره ترتیبات با کشورهای همسایه برای عملیات ضد تروریسم و بشردوستانه است.
واندا فلباب براون عضو ارشد، مرکز امنیت، استراتژی و فناوری و مدیر، ابتکار عمل بازیگران مسلح غیر مجاز گفت: فاجعه در افغانستان مدتهاست که در حال شکل گیری است. ضعف های اساسی در نیروهای دفاعی و امنیتی ملی افغانستان و حکومت منفعت طلبانه و محوری با فساد و سیاست به جای منافع اساسی کشور، مشخص کننده ویژگی های افغانستان برای یک دهه و نیم بوده است، اما به طور سیستماتیک مورد توجه قرار نگرفته است. پاکستان هرگز حمایت چند جانبه خود از طالبان را متوقف نکرد. ماندن نیروهای نظامی آمریکا در خاک افغانستان و یا خروج با تاخیر جلوی هیچ یک از این اتفاقات را نمی گرفت.
ایالات متحده و جامعه بین المللی باید با طالبان در مورد جلوگیری از خونریزی در کابل، ارائه نظم و کمک های بشردوستانه به آوارگان داخلی بدون غذا و سرپناه و اجتناب از پاکسازی ها و اعدام ها در ماه های آینده همکاری کنند.
ایالات متحده باید برای مشارکت بیشتر دولت طالبان از جمله زنان، اقلیت های قومی و تکنوکرات ها تلاش کند. واشنگتن باید از زنان بخواهد که از تحصیل و مراقبت های بهداشتی، حداقل برخی از مشاغل، آزادی خروج از خانه بدون سرپرست مرد و ازدواج اجباری با جنگجویان طالبان برخوردار باشند.
ایالات متحده آمریکا دارای اهرم محدود، شامل مشروط شدن کمک های اقتصادی، به رسمیت شناختن دولت طالبان، لغو تحریم ها از رهبری طالبان و اجازه دسترسی به سیستم های مالی بین المللی و نهادهای بین المللی است.
آنچه در پیش است تصویری خوشحال کننده نیست.
ماروین کالب عضو ارشد غیر مقیم در زمینه سیاست خارجی گفت:سالها پیش، در جریان دیپلماسی میانجی گرایانه هنری کیسینجر در خاورمیانه، حافظ اسد، رئیس جمهور سوریه، به وزیر امور خارجه گفت که چرا به نتیجه نهایی رویارویی اعراب و اسرائیل خوشبین است. وی با توجه به صحبت های کسینجر در هواپیمای خود به خبرنگاران گفت: “شما آمریکایی ها از ویتنام جنوبی خارج شدید. ” شما از تایوان منصرف خواهید شد و در نهایت از اسرائیلی ها نیز دست خواهید کشید. “
تصمیم رئیس جمهور بایدن برای “تسلیم شدن” در برابر افغانستان – ظاهراً تصمیمی قاطع، که بعید است بر اساس چندین سال سرخوردگی از بی نتیجه ماندن کابل تغییر کند – به دنبال یک فیلمنامه آشنا است که به طرز دلپذیری برای مستبدان رضایت بخش بوده و برای متحدانش در همه جا بسیار نگران کننده است.
آیا آمریکا دیگر یک متحد واقعاً قابل اعتماد نیست، رهبری که بتواند جهان را به اهداف مشترک و مطلوب بکشاند؟
اکنون روسای جمهور و نخست وزیران از اروپا تا آسیا باید این سوالها را از خود بپرسند و نگران باشند.
بایدن به طور جدی گرفتار شده است، متعهد به کاهش تهدید ویروس کرونا و بازسازی اقتصاد اما همچنین ترویج دموکراسی در مبارزه جهانی خود با استبداد است. آیا او می تواند در جبهه های داخلی و خارجی تقریباً در یک جدول زمانی موفق عمل کند؟ پرواز فعلی از کابل قویا نشان می دهد که نه.
بایدن سرنوشت سازترین تصمیم دولت خود را گرفته است. پیامدهای آن زشت خواهند بود. نظرسنجی ها می گویند مردم آمریکا هنوز پشت او هستند. وقتی وحشیگری طالبان شبانه روی صفحه تلویزیون ظاهر می شود، آیا این حمایت ادامه خواهد داشت؟ سوالی دیگر: آیا ملاحظات اخلاقی دیگر سنگ بنای سیاست آمریکا نیست؟
سوزان ملونی معاون و مدیر سیاست خارجی اندیشکده گفت:فروپاشی هرج و مرج و فوری جمهوری اسلامی افغانستان پایان نامناسب مداخله ایالات متحده در آنجا را نشان می دهد که پیامدهای خطرناکی برای منطقه و نقش آمریکا در جهان دارد. هیچ تردیدی در مورد خروج نیروهای آمریکایی وجود نداشت – نقش ما در درگیری های افغانستان مدت هاست که حمایت دو طرف بحث داخلی قطبی ما را از دست داده است، دو دولت قبلی به دنبال مذاکره با طالبان برای مذاکره بودند و رئیس جمهور بایدن در تلاش برای پایان دادن به دو دهه حضور نظامی آمریکا در افغانستان، ثابت قدم و شفاف بوده است.
اما، همانطور که اغلب در سیاست خارجی اتفاق می افتد، شیطان در جزئیات است. (اصطلاح انگلیسی؛ به معنی اینکه توجه به جزئیات بسیار مهم است و همیشه امکان دارد مسائل با اهمیت در نگاه کلی و بدون دقت به جزئیات، به چشم نیاید.) نحوه مدیریت دولت بایدن در مورد عقب نشینی ما به طرز چشمگیری ضعیف مدیریت شده است، دهها هزار افغانی که به تلاش های ایالات متحده کمک کردند در برابر انتقام طالبان یک فرقه مذهبی شریر آسیب پذیر هستند.
بایدن حق دارد چالش های فوری ناشی از رقابت قدرت های بزرگ، گسترش اقتدارگرایی تکنولوژیکی، بحران آب و هوا و سایر تهدیدها را برای حفظ جنگی که مدت ها پیش هدف خود را از دست داده است، در اولویت قرار دهد. اما ادعاهای او یعنی شعار “بازگشت آمریکا” در برابر صحنه های ناامیدی توهین آمیز است، زیرا افغان هایی که به ما ایمان دارند به دنبال فرصت خروج هستند در حالی که بایدن سکوت می کند. فاجعه در کابل اصل سیاست خارجی بایدن را تضعیف می کند – این که ایالات متحده از ارزش ها و متحدان حمایت می کند. دشمنان ما درست مانند قبل از ۱۱ سپتامبر در حال تماشا و نتیجه گیری خود درباره اراده و ظرفیت آمریکا هستند.
ایتمار رابینوویچ عضو برجسته در سیاست خارجی گفت: هیچ بالگردی از پناهگاه سفارت آمریکا برای جمع آوری پناهندگان استفاده نکرده است، اما شباهت فروپاشی سریع ارتش افغانستان و عقب نشینی تحقیرآمیز ایالات متحده تا پایان جنگ در ویتنام کاملاً آشکار است. اگر دولت بایدن بخواهد نگرانی متحدان و شرکای خود در مصر، عربستان سعودی و دیگر کشورهای خاورمیانه را برطرف کند، باید سیگنال قدرتمندی ارسال کند یا در متن خاورمیانه اقدام موثری انجام دهد. لازم به یادآوری است که در حالی که موقعیت و سرمایه گذاری ایالات متحده در ویتنام در حال سقوط بود، دیپلماسی آمریکا در خاورمیانه در موفق ترین حالت خود قرار داشت. در سال ۱۹۷۵، سایگون به تصرف ویت کنگ درآمد و توافق موقت اسرائیل و مصر بر سر صحرای سینا تحت حمایت واشنگتن امضا شد. روند صلح اعراب و اسرائیل در حال حاضر عرصه امیدوار کننده ای نیست، اما با دستیابی به پیشرفت در مذاکرات بن بست با ایران یا تدوین یک سیاست جایگزین، ایالات متحده می تواند پیامی قدرتمند به همه کسانی که نگران خروج از خاورمیانه هستند ارسال کند.
بروس ریدل عضو ارشد، مرکز سیاست های خاورمیانه و مرکز امنیت، استراتژی و فناوری و مدیر پروژه اطلاعات گفت: قمار رئیس جمهور بایدن در افغانستان به طرز چشمگیری به ضرر دولت او تمام می شود. بی پروا، عجولانه، برنامه ریزی ضعیف و بد اجرا شده، براساس یک توافق فاجعه بار است که سال گذشته توسط دولت ترامپ امضا شد و طالبان آشکارا از آن سرپیچی کردند. تیم بایدن به جای اصرار بر شکست طالبان از القاعده، مذاکره کننده ناتوان ترامپ را حفظ کرد.
اکنون ما نیاز داریم تا آخرین اقدام در کابل تا آنجا که ممکن است مسالمت آمیز باشد و اجازه تخلیه افراد در معرض خطر را بدهد. کلید این امر بر عهده ارتش پاکستان است. تهاجم گسترده طالبان متکی به حمایت پاکستان است. تا زمانی که طالبان از این حمایت و پناهگاه برخوردار باشند، نمی توان آنها را منزوی کرد.
مشکل این است که ما تأثیر کمی بر پاکستان داریم. یک قدرت هسته ای، نزدیکترین متحد چین است که یک مسیر زمینی به خلیج فارس ارائه می دهد. چین پیشتر اعلام کرده بود که از طالبان در افغانستان حمایت خواهد کرد. ایالات متحده چندین دهه تلاش کرده است پاکستان را تحریم کند.
بایدن تصمیم گرفت عمران خان، نخست وزیر پاکستان را نادیده بگیرد، این یک اشتباه بزرگ با توجه به شخصیت غیردوستانه عمران خان است. خان می تواند محدودیت هایی برای ارتش قائل شود. بایدن انگیزه کمی برای انجام این کار به او داده است.
در اوایل سال ۱۹۹۸، من در میان یک هیئت آمریکایی بودم که از کابل دیدن می کرد. با هماهنگی پاکستان، مذاکرات ما با رهبری طالبان برای مهار اسامه بن لادن هیچ نتیجه ای نداشت. در یک تور رانندگی در شهر، تنها نقطه ای که طالبان به آن اشاره کردند تیر چراغی بود که در آن محمد نجیب الله، دیکتاتور کمونیست را به دار آویخته بودند. این بازتاب بی رحمی و بی احترامی کامل آنها به افکار خارجی بود. این تغییر نکرده است.
فدریکا ساینی فاسانوتی عضو ارشد غیر مقیم، مرکز امنیت، استراتژی و فناوری گفت: دولت بایدن از زمان آغاز به کار خود شعار و قول “بازگشت آمریکا ” را داد، ظاهراً بدین معناست که به تعهد خود در سیاست خارجی چندجانبه بر اساس اتحادهای قوی بازنگشته است. ایتالیا یکی از وفادارترین متحدان آمریکا در درگیری های متعدد بوده است، بنابراین این پیام طنین انداز شد. گفته می شود، تصمیم رئیس جمهور بایدن در مورد افغانستان، که عمدتاً بدون مشورت با متحدانش صورت گرفته است، باعث شده است که رهبران ایتالیا نیاز به توضیح داشته باشند که سالهای سال سرمایه گذاری این کشور در هرات چگونه معنایی دارد.
نیروهای ایتالیایی و دیگر نیروهای ناتو در فرماندهی منطقه ای غرب جنگیدند و کشته شدند و ایتالیا میلیاردها یورو در تعهد خود به ماموریت تحت رهبری آمریکا در افغانستان سرمایه گذاری کرد. الان همه چیز از بین رفته است هرات سقوط کرده و طالبان مسئولیت آن را بر عهده گرفته است. از آنجایی که رهبری ایتالیا در توضیح همه این موارد برای مردم ایتالیا، به ویژه خانواده های کشته شدگان و زخمی ها و معلولین، کارش بسیار دشوار خواهد بود به احتمال زیاد مدت زیادی طول خواهد کشید تا رم تمایل پیدا کند تا دوباره در این نوع ماموریت به واشنگتن بپیوندد.
افغانستان در حال تبدیل شدن به یک فاجعه غیرقابل کنترل برای ایالات متحده و میراث تعهدات ناتو در آنجا است. عذاب بشر ناشی از تصمیم بایدن برای مدت طولانی لکه ای بر ائتلاف خواهد بود. بنابراین، با توجه به اینکه دولت بایدن در مقابله با این بحران چگونه عمل خواهد کرد، باید توجه بیشتری به این شود که این تصمیم چه تاثیری بر اعتبار سیاست خارجی ایالات متحده در میان متحدینی که برای این مأموریت خون دادند داشته است. آنهم با این ایده “بازگشت آمریکا”
شیبلی تلهامی عضو ارشد غیر مقیم، مرکز سیاست خاورمیانه گفت:با توجه به فروپاشی سریع ارتش و دولت افغانستان و فاجعه انسانی که باید برطرف شود، بررسی نحوه رسیدگی دولت بایدن به خروج برنامه ریزی شده خود از افغانستان ضروری است. نحوه برخورد بایدن با مذاکرات آغاز شده توسط ترامپ، رویکرد وی به پاکستان و شکست اطلاعاتی نیز باید زیر سوال برود. اما نباید تصویر بزرگتر را از نظر دور داشت: تصمیم برای خروج از خود افغانستان پس از ۲۰ سال سرمایه گذاری هنگفت در خون و گنج نه تنها منطقی بود، بلکه تا حدی با سقوط سریع ارتش که هیچکس آینده آن را ندیده بود توجیه شد. گفتگوی ملی باید بسیار عمیق تر از تصمیم بایدن برای خروج باشد و به عواملی بپردازد که در نهایت خروج را اجتناب ناپذیر کرد.
مطمئناً ماهیت مأموریت، نحوه تکامل آن و تاکتیک های به کار گرفته شده در جنگ و کمک به متحدان محلی باید همگی مورد بررسی دقیق قرار گیرد. اما پیدایش مشکل به عقب برمی گردد، این امر با این واقعیت نشان داده می شود که کمپین نظامی اولیه با هدف حمله به افرادی که در ۱۱ سپتامبر به خاک آمریکا حمله کردند، باعث همدلی و حمایت بین المللی بی سابقه ای شد – حتی از سوی دشمنان آمریکایی مانند سوریه و ایران – اما به سرعت کاهش یافت. در ابتدا با تدابیر شدید و تاکتیک های واشنگتن در پی فروپاشی سریع رژیم طالبان. اما یک تصمیم اولیه بیش از دیگران بر چشم اندازها و مسیر مبارزات انتخاباتی افغانستان تأثیر گذاشت: تصمیم برای شروع یک جنگ غیر ضروری در عراق بدون حمایت سازمان ملل متحد، که همزمان تمرکز و منابع را از افغانستان در یک لحظه بحرانی منحرف کرد و همدلی و حمایت بی سابقه بین المللی را از بین برد.