یکی از گفتمان های غالب در جامعه که پیدا و پنهانی های تک تک اجزای این مجموعه را در زندگی های اجتماعی و شخصی دچار چالش کرده است دوزیستی است.
متاسفانه زندگی متاثر از فضای عمومی باهر سیاستی که در مدیریت آن طراحی شده باشد به گونه ای است که بسیاری از افراد به ویژه آنانی که مشتاق رشد و ارتقاء پلههای ترقی برای خود در مسئولیت ها و یا فرصت ها و جایگاه های عمومی هستند به اجبار اینگونه می پندارند که جز با روش های دوگانه رفتاری قادر به تحقق ارزوهای خود نخواهند بود وآنگونه که نیستند می نمایانند و این آنگونه بودن یا به اجبار شغل و فرصت های در اختیار است و یا در ذات انسانی او نهفته است .
این نوع رفتارهای دوگانه در زندگی شخصی و اجتماعی موجب شده است تا وقتی که پرده ها بر می افتد و آن سوی سکه و روی زندگی افراد اشکار می گردد با حجمه هایی از واکنش های نقادانه توده های مختلف جامعه روبرو می گردند و یا به دلیل نا متوازن بودن با چهارچوب های شغلی و دستگاهی که در آن اشتغال دارند و از الزامات تعریف شده در آن مجموعه هست با برخورد های حذفی و کنار گداشته شدن از ان مسوولیت ها روبهرو میشوند که هزینههای بسیاری برای انان دارد. شاید این روزها حادثه ای که برای آن خانم مجری سرشناس اتفاق افتاد بخشی از زمینه های اینگونه زیست دوگانه بود و یا آن مجری دیگری که سالیان سال پای اخبارش گوش می سپردیم به ناگاه با ابراز علاقه اش به یک خواننده آن سوی آبها از رونق و اعتبار در مجموعه محل کارش افتاد و تلخ کام از بدرقه اش سخن راند و یا ان رییس دولتی که ان روزگاران انگونه بود و رفتار می کرد و این روزگاران چهره ای دیگر از خود رونمایی می کند و اینها و هزاران مورد دیگر نشان از این دو گانگی های رفتاری و زندگی دوزیستی دارد که به سر در گرمی جامعه می افزاید و سلب اعتمادی که بود.
اگر برگردیم به گوشه و کنار و بنگریم حال و روز رفتارهای اجتماعی و شخصی افراد مختلف را از سیاسیون تا فعالان فرهنگی و اجتماعی و همه انهایی که به نوعی در افکار عمومی با جلوه و ویژگی هایی رونمایی شده اند همه و همه به نوعی در اضطرابی از این دوگانگی روزگار می گذرانند و انان را که حرفه ای جز این ندارند غمی نیست اما انانکه بر حسب جبر به این رفتار پناه آورده اند و در ذات هویت انسانی خویش طور دیگر می اندیشند بسیار زجر اور است.
حالا جامعه مانده است و این رفتارها و پاسخی که گاه خوشایند نیست و از تاب و تحمل دوزیستان به دور اما چاره چیست که باید به بازنگری رفتارها و سیاست های مدیریتی جامعه پرداخت و ان را انگونه که شایسته است در ریل سرنوشت قرار داد و انحراف را پیشگیری و مسیر را به راستی و درستی نهاد و ایگونه نباشد که پندارند نان و نام در دوزیستی است که عاقبت به خیری ندارد و این گفتمان سر ریز به کج راهه است!
- نویسنده : یونس رنجکش