هنوز شوک اتفاق ابروریزانه و فاجعه یک انتصاب و برکناری در وزارت فرهنگ دولت سیزده از ذهن افکار عمومی جمع نشده است که سخنان وزیر این مجموعه در جذب ۴۰۰جوان و نخبه حزب الهی برای تغییر ، سوژه تازه رسانه ها و شبکه های اجتماعی شده است.
اگر چه اصل جذب نیروهای نخبه و جوان لازمه تغییر و شکوفایی و تحول است و جای هیچ اشکالی ندارد اما نحوه گزینش و انتخاب افراد و این جوانان مهمترین دغدغه جامعه است و شاید حساسیت هد و وایران شدن این تیتر خبری برای اعلام واژه ای خاص و نگاهی که موجب پیش داوری شده است باشد!
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گذشته مخزنی از فرهیختگان و نخبگان فرهنگی و هنری در عرصه های مختلف بود که در کنار تکلیف وظایف در اجرا به واسطه تخصص های هنری و پیوند با جامعه هدف بستر ساز تحولات مهمی بودند و حرفی برای گفتن دلشتند و کشور نیز از این سرمایه های اجتماعی و فرهنگی بهرمند می شد.
اینک اما مهمتریندچالش این دستگاه بزرگ متولی فرهنگ وهنری خالی شدن آن از نیروهای خبره و پیوند دهنده با سرمایه های اجتماعی خارج سیستم است که متاسفانه بیشترین حجم کارکنان آن تنها با نگاه کارمندی و بردن سهمی از مزد اشتغال به آن می نگرند و چه بسیار افراد که حتی از حداقل فهم و زبان مشترک برای پیوند با جامعه هدفی که سرمایه های فرهنگی و هنریو اجتماعی کشور به شمار می روند، بیگانه اند و گاهی هم نفوذ برخی با عناوین خاص و قرار گرفتن زیر چتر ارزش ها و به بار آوردن فجایعی مانند انچه رخ داد، موجب بی آبرویی در این حوزه و از بین رفتن اعتماد و اعتقاد به سیستم و جایگاه فرهنگ و هنر کشور و دوری نخبگان از سپهر ان می شوند.
حال که این وزارتخانه با اقدام وزیر آن، دست به جذب نیرو برای انداختن طرحی نو در این حوزه زده است چه بهتر که شتاب زده اسیر برخی واژگان نشوند و با خالص سازی و انتخاب خالصانه و قبیله ای محور موجب رکود بیشتر این مجموعه نگردند ، زیرا بطور یقین با نگاهی بازتر و قرار دادن همه نخبگان جامعه زیر چتر جذب و انتخاب بهترین ها بطور یقین دست آوردهای بهتر و ماندگاری نصیب خواهد کرد و اعتماد عمومی به رویکردهای فرهنگی دولتمردان برای بهره مندی از سرمایه های اجتماعی بیشتر خواهد شد.
آقای وزیر و دولت سیزده اگر به دنبال تحول و تمدن سازی هستند نیازمند جامعه نخبگانی می باشند و این جامعه بدور از شعارها در گوشه ای نشسته و به تعهدات ملی خویش می اندیشد و این متولیان هستند که باید به سراغشان بروند!
- نویسنده : یونس رنجکش