مسیر اتفاق های امروز جهان با رویدادهای مختلفی که همه چیز را در هاله ای از ابهام در جنگ و گریزی نابخردانه قرار داده است چشم انداز خوبی را برای آینده بشریت متصور نمی کند.
رازهای پیدا و پنهان نهفته در رویارویی دولت ها و در انداختن ملت ها در رنج و جنگ ،نشان از منفعت طلبی هایی دارد که قصدی جز چنگ انداختن بر منابع کشورها و گسترش حوزه نفوذ شان و سیطره ای جدید بر جهان نمایانگر نیست.
اگر قرن بیستم از ابتدا تا انتهایش شاهد تحولاتی اساسی در جغرافیای سیاسی جهان و تقسیم قدرت بین قدرت طلبان بر اساس سیاست های نرم و سخت از جنگ های جهانی اول و دوم تا جدال سرد در دو قطب قدرت و بلوک بندی همگرایی ها و انقلاب های قرن و نهایت فروپاشی ه قطب بندی های غربی و شرقی و شکل گیری گروههای افراطی و کشیده شدن جنگ در خلیج فارس بود اکنون قرن دیگر با رویدادهای جدیدی همراه و جبهه های دیگری در رویا رویی کشور گشایان شکل گرفته است.
اگر چه منفعت طلبان سلطه جو برای رسیدن به مقاصد خود همواره به اصالت هدف وسیله را توجیه می کند، پایبند بوده و رازهای سر به مهر را برای تاریخ بر جای می گذارند و این روند همچنان ادامه دارد اما تفاوت هایی بین رهبران دیروز و امروز دنیا با تمام انگیزه ها در مسیر قدرت طلبی و چپاول و ستم پیشگی برای رسیدن به منافعشان مشهود است.
قرن جدید که در امتداد اهداف گذشته قدرت طلبان بر محور گسترش نفوذ بیشتر بویژه خاور میانه این هارت لند جهان به دلیل منابع و منافع موجود شاهد همه نوع رفتارهای نامتعارف سیاست پیشگان و داعیه داران قدرت جهانی بر چگونگی تقسیم این منافع است اما مهمترین اصلی که باید برروی آن تکیه داشت، فقدان رهبران کاریزما است.
اگر به روزگار تحولات حد اقل یک قرن گذشته از رنج ستمدیدگان تا ظلم ستمگران بنگریم در دو سوی این جبهه مخالف در چهار سوی جهان نام ها و نشان هایی را می یابی که خود از برتری هایی بر خوردار در دو گانه ظالم و مظلوم اند و چهره های کارآزمایی برای نقش آفرینی در این جبهه ها بودند و بسیاری از تصمیمات آنان حتی برای مصلحت جامعه خویش مبنا و اصولی داشت.
اینک دنیا در همان دو گانه با یک خلا جدی روبروست که سیاست پیشگانش چندان از نشان رهبریت اثر گذار بر خوردار نیستند و ثمره تصمیم هایشان جز به خطر انداختن جامعه بشری حتی ملت خویش ثمری ندارد.
دنیای امروز که نشانه بارز مدیریت جهانی اش ترامپ و تفکر اینگونه ای است با آسیب هایی همراه شده است که در جای جای این کره خاکی نمونه های آن به خوبی قابل لمس است.
روزگار امروز بیش از هر زمانی با روی آمدن اینگونه رهبران، پشت پرده کارتل های بزرگ اقتصادی و هزار دستان را رونمایی کرده است که گاهی برخی از این رهبران کوچک بدون توجه به ساختار بازی قدرت و رعایت اصول آن راههای به بیراهه بسیاری می روند.
نابخردی این رهبران تا آنجا پیش می رود که در قلب به اصطلاح کشور متمدن و آزاد دنیا در تمایلی آشکارا بستر ساز فتنه دینی می شوند و با بی حرمتی به ساحت بزرگی، آتش به خرمن تفرقه می افکنند.
بررسی رویدادهای کوچک و بزرگی که اکنون در سرتاسر جهان با آن روبروییم نشان از افتادن مسیر سرنوشت ملت ها در دست سکانداری است که فاقد درایت لازم در هدایت قدرت در اختیار برای تعالی بشریتند و اینجاست که ظهور مصلحی و رسول مهربانی ها آرزویاین روزگاران است !
- نویسنده : یونس رنجکش