نمایشنامه‌نویسی که مثل هیچ کسی نیست
نمایشنامه‌نویسی که مثل هیچ کسی نیست
معین نیوز_به مناسبت فرارسیدن هشتاد و دومین زادروز استاد اکبر رادی (روز دهم مهرماه ۱۴۰۰) بنیاد «اکبر رادی» متن پیامی را با محور «نمایشنامه‌نویسی که مثل هیچ کسی نیست» منتشر کرد.

به گزارش ایرنا، متن پیامی که این بنیاد به مناسبت هشتادودومین زادروز استاد اکبر رادی نوشته و منتشرکرده، به شرح زیر است: هشتاد و دو بهار از تولد استاد اکبر رادی گذشته است و به قول سهراب سپهری کسی که مثل هیچ کسی نیست. بنیاد استاد اکبر رادی به دلیل شیوع پندمیک ویروس کرونا طی یک سال و اندی، نتوانسته هیچ‌گونه مراسم و همایش حضوری خود را به انجام رساند.

در ادامه این پیام آمده است: از این روی این بنیاد ضمن تبریک به علاقه‌مندان و دوست‌داران استاد اکبر رادی، نمایش‌نامه‌نویس بزرگ ایران، به مناسبت زادروز ایشان، امیدوار است شرایط عادی بر جریان زندگی حاکم شده تا این بنیاد بتواند فعالیت‌های فرهنگی هنری خود را به صورت شایسته و بایسته از سرگیرد و با حضور مخاطبان فرهیخته‌ی تئاتر و نمایش‌نامه‌نویسی، زادروز ایشان را به شادمانی بنشید.

نمایشنامه‌نویسی که مثل هیچ کسی نیست

به گزارش ایرنا، اکبر رادی در ۱۰ مهر ۱۳۱۸ در شهر رشت زاده شد. چهار سالِ اول ابتدایی را در دبستان عنصری رشت گذراند. در سال ۱۳۲۹، به‌همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. دو کلاس آخر ابتدایی را در دبستان صائب تهران گذراند و دورهٔ متوسطه را در دبیرستان فرانسوی رازی در سال ۱۳۳۸ به پایان رساند.

وی در همین سال وارد دانشگاه تهران شد و به تحصیل در رشتهٔ علوم اجتماعی پرداخت. بعد از اخذ مدرک کارشناسی، تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را در همان دانشگاه آغاز کرد، اما پس از مدتی آن را نیمه‌کاره گذاشت و بعد از طی دورهٔ تربیت معلم در سال ۱۳۴۱، به کارِ معلمی روی آورد.

رادی شغل معلمی را از کلاس سوم دبستان مدرسهٔ بامشاد و سپس ششم دبستان مدرسهٔ شهرام در جنوب شهر تهران آغاز کرد و طی ۳۲ سال، به تدریس ادبیات در دبیرستان، ادبیات نمایشی انستیتو مربیان امور هنری، نمایشنامه‌نویسی مقطع کارشناسی دانشگاه تهران و نمایشنامه‌نویسی پیشرفتهٔ کارشناسی ارشد دانشگاه هنر تهران پرداخت. وی در سال ۱۳۷۳ بازنشسته شد.

رادی در پنجم دی‌ماه ۱۳۸۶ درگذشت. او پیش از مرگ یادداشتی به بهرام بیضایی نوشت با نام «تو آن درخت روشنی».

روز مرگ رادی مصادف با تولد بیضایی بود. بیضایی یادداشتی در سوگ وی نوشت. در این یادداشت رادی را به «سرچشمه‌ای» مانند می‌کند و شکوهِ نوشته‌هایش را به «غرش رودی . . . که از زیر سرانگشتان وی جاری بود». بیضایی همچنین نمایش افرا (۱۳۸۶) را به رادی تقدیم کرده‌است.

نمایشنامه‌نویسی که مثل هیچ کسی نیست

آغاز کار هنری

اکبر رادی به گفته خودش با تماشای تئاتر خانه عروسک هنریک ایبسن در دهه ۳۰ به عرصهٔ تئاتر و نمایشنامه‌نویسی علاقه‌مند شد. در سال ۱۳۳۸ نخستین نمایشنامهٔ خود را باعنوان روزنه آبی نوشت، اما دو سال طول کشید تا توانست آن را منتشر کند. این نمایشنامه موردِ توجه احمد شاملو قرار گرفت. پیشتر قرار بود جلال آل احمد چاپ این نمایشنامه را به عهده بگیرد، اما چون قائل به تغییراتی در متن اثر بود، رادی با آن موافقت نکرد.

رادی در سال ۱۳۴۳ نمایشنامهٔ افول را با سرمایهٔ گروه ادبی طرفه منتشر کرد که رویداد مهمی در عرصه تئاتر ایران محسوب شد. رادی در سال ۴۷ یکی از مهم‌ترین نمایشنامه‌های دهه چهل ایران یعنی ارثیهٔ ایرانی را نوشت. اهمیت این اثر تا جایی بود که ۱۵ سال بعد در دهه شصت نسخهٔ دیگری از همین اثر را با عنوان تانگوی تخم مرغ داغ به رشتهٔ تحریر درآورد.

فرامرز طالبی در سال ۸۲ کتاب مفصلی با عنوان شناختنامه اکبر رادی جمع‌آوری کرد و در سال ۹۰ مجموعه مقالات همایش رادی‌شناسی که توسط بنیاد اکبر رادی برگزار شده بود به کوشش همسرش در کتابی با عنوان رادی‌شناسی منتشر شد.

اکبر رادی در جوانی داستان کوتاه هم می‌نوشت و اولین اثری که از او چاپ شد داستان «موش مرده» بود که در هفده سالگی در روزنامه کیهان به چاپ رساند (۱۳۳۵). مهم‌ترین داستان او باران نام داشت که در اطلاعات جوانان انتشار یافت و توانست مقام نخست مسابقهٔ داستان نویسیِ همان نشریه را از بین بیش از ۱۰۰۰ شرکت‌کننده به خود اختصاص دهد (۱۳۳۸). در سال ۱۳۴۹ مجموعه داستان‌های کوتاه وی با عنوان «جاده» منتشر شد.

از کارگردانان آثار رادی می‌توان از شاهین سرکیسیان، علی نصیریان، عباس جوانمرد، رکن الدین خسروی، هادی مرزبان، آربی آوانسیان، سعید ابراهیمی فر، بهزاد فراهانی، میکائیل شهرستانی، مسعود دلخواه و صدرالدین شجره (نمایش رادیویی) نام برد. در این بین هادی مرزبان ۱۰ نمایشنامه از۲۳ نمایشنامه اکبر رادی را کارگردانی کرده که این تعداد و تداوم همکاری در طی چهار دهه در تاریخ تئاتر ایران منحصر به فرد است.

از جمله مهمترین آثار اکبر رادی می‌توان به مواردی چون از دست رفته، روزنه آبی، افول، مرگ در پاییز، ارثیهٔ ایرانی، صیادان، لبخند باشکوه آقای گیل، در مه بخوان، هاملت با سالاد فصل، منجی در صبح نمناک، پلکان، آهسته با گل سرخ، شب روی سنگفرش خیس، آمیز قلمدون، باغ شب نمای ما، ملودی شهر بارانی و خانمچه و مهتابی اشاره کرد.